دنیای سیاست بر محور دو چیز می چرخد؛ یکی افراد و دیگری سیستم ها.
در بعضی کشورها فرد یا افراد بر سیستم ارجحیت دارند، در برخی سیستم بر فرد یا افراد ارجح است و در بعضی دیگر گاهی فرد یا افراد و گاهی سیستم حرف اول را میزنند. بر اساس این تقسیم بندی، تعیین نوع سیاست های کشورهای مختلف هم، در این وضعیت شکل می گیرد.
فردی مانند نتانیاهو نیز به آمریکا که نگاه می کند گاهی با اوباما سرو کار دارد که با وجود او، سیاست در سیستم آمریکا جلوهگری میکند و گاهی با ترامپ مواجه میشود و می بینند که ترامپ حتی قوانین آمریکا را هم می تواند نادیده بگیرد. در زمان تبلیغات انتخابات، ترامپ می گفت اگر رای نیاورد احتمال تقلب وجود دارد، قانون برایش بیاهمیت بود و خواستههای خود را ملاک صحت و سقم انتخابات می دانست ولی حالا که گاه گاهی طرفداران کلینتون صحبت از تقلب در اردوگاه ترامپ به زبان می آورند، آنها را به شدت مورد حمله قرار می دهد. اینجا دیگر ملاک، سیستم و نظام آمریکا نیست بلکه خواست فرد و افراد بر آن ارجحیت دارند. برخورد وی با عهدنامه ها و موافقت نامههای بین المللی همچون برجام نیز همین بوده و از ابتدا اعلام می کند که آن را قبول ندارد و پاره اش میکند.
فعلا هم ترامپ در آمریکا و هم نتانیاهو در اسراییل همه مساعی و تلاش خود را به کار گرفته اند که برجام را باطل و بی اثر کنند. ترامپ خودش چنین عقیدهای داشته و اکنون نتانیاهو هم او را در این مسیر تشویق می کند. اینکه نهایتاً پس از شروع به کار رسمی ترامپ چه برخوردی با برجام خواهد شد، دقیقاً معلوم نیست ولی هرچه هست آنها از برجام ناخشنودند. در کشور ما نیز تندروهای یک جناح سیاسی نیز همانند نتانیاهو و ترامپ میاندیشند و در این زمینه، زمین بازی مشترک دارند. آنها اگر تاکنون خیال می کرده اند که مخالفتشان با برجام به نفع انقلاب، نظام و اسلام است حال باید برایشان ثابت شده باشد که مخالفت با برجام به نفع ترامپ(آمریکا) و نتانیاهو (اسرائیل) و کشورهای عربی و همسو با آنهاست.
بیاییم اندیشه خود را فارغ از جناح بندی سیاسی، ارزیابی کنیم و مثبت یا منفی بودن آن را به دور از حب و بغض بسنجیم، آنگاه متوجه خواهیم شد که چرا آمریکا و اسرائیل با برجام مخالفند!