وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با طرح این پرسش که متولی کودکان کار کیست؟ گفت: چند نهاد در این امر مسئولاند و درمجموع هیچکدام هم مسئول نیستند. هم به اصلاح ساختاری و هم به تجمیع توانهای مالی و معنوی در این زمینه نیاز داریم.
به گزارش ایسنا، محمد شریعتمداری در نشست خبری با اصحاب رسانه بابیان اینکه باید تلاش کنیم در شرایط فعلی کمترین آسیب به مردم وارد شود گفت: در تجارب جهانی، کشورهای دارای نظام جامع در شرایط خاص، کمتر آسیب دیدند، اما ما باید حتماً نگاه نویی را حاکم کنیم.
وی افزود: در عمل آنجا که باید، اتفاقی نمیافتد و سیاستگذاری و اجرا دچار مشکلات عمده است. بهعنوانمثال درباره نظام چندلایه تأمین اجتماعی مدتهای مدیدی صحبت میشود و صندوقها یکپارچه نیستند. این روند حاکم، مدل قابل دفاعی در دنیا نیست و باید به سمت تجمیع تواناییها موجود برویم.
وی با طرح این پرسش که متولی کودکان کار کیست؟ گفت: چند نهاد در این امر مسئولاند و درمجموع هیچکدام هم مسئول نیستند. هم به اصلاح ساختاری و هم به تجمیع توانهای مالی و معنوی نیاز داریم. اصحاب رسانه چشم بیدار مردم در تشخیص نقاط ضعف هستند و میتوانند هموار کننده مسیر باشند.
شریعتمداری بابیان اینکه اصحاب رسانه باید مسائل خرد را نیز موردتوجه قرار دهند افزود: باید این ارتباط دوسویه حفظ شود و ضابطهمند ادامه یابد.
تحلیل خبر
تغییر یکشبه در ادبیات کاندیدای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، پیش از گرفتن رأی اعتماد با پسازآن، بیش از گذشته به اعتماد عمومی خدشه وارد میسازد و جامعه را از همراهی با وزارتخانه دور و دورتر میکند.
بیان وعدههای گوناگون و بهکارگیری عباراتی مانند «خواهد شد، میشود، شدنی است، باید بشود و...»، قبل از تصدی وزارت و اظهارات بعد از وزیر شدن از قبیل «این مشکل وجود دارد، با سدهای مختلف روبهرو هستیم، به اعتبارات لازم نیازمندیم، در صورت تحقق فلان و بهمان، موفق میشویم و...»، بهخوبی، تفاوت موضعگیریهای جناب وزیر در فاصله یکیدوروز گذشته را نمایان میکند.
بهراستی با اینگونه وعدهوعیدها میخواهیم به کجا برسیم؟ آیا به دنبال آن جز افزایش بیاعتمادی و بروز ناامیدی و دلسردی، دستاورد دیگری خواهد بود؟ چرا بازنشستگان محروم از ابتداییترین رفاهیات را بیجهت به فردایی بهتر و همسانسازی قطعی و حتمی حقوق وعده میدهیم؟ چرا ابتدا قول ریشهکنی فقر میدهیم و سپس موانع و مشکلات بیشمار تحقق این وعده را برمیشماریم؟
چرا سعی میکنیم واقعیتها را که بههیچعنوان و تحت هیچ شرایطی قابل پوشاندن نیستند، طور دیگری جلوه داده و مشقتهای معیشتی و گرانیها را «در رفاه بودن» و «ارزانی» نشان دهیم؟
آیا به اظهارات مردم در کوچه و خیابان، صف نان، اتوبوس و تاکسی و... هرگز گوش دادهاید؟ آیا توقعات برحق جامعه که متعلق به کشوری با ظرفیتها و نعمتهای بسیار و منابع سرشار و فراوان است را رصد و دنبال کردهاید؟