معاون اجتماعی مؤسسه کادراس با بیان اینکه الگوی جدید تبلیغات درباره انواع مواد طی سالهای اخیر، الگوی جنسیتی مصرف مواد به ویژه مواد محرک و روانگردان را تحت تأثیر خود قرار داده، میگوید: وضعیت زنان در بحث گرایش به انواع مواد و حتی پروسه ترک آن به مراتب دشوارتر و خطرناکتر نسبت به مردان است. سازگاری بیشتر برخی مواد با هورمونهای زنانه احتمال افزایش اعتیاد در شرایط یکسان برای زنان را ۱۹ برابر بیشتر از مردان کرده است.
فرزانه سهرابی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه الگوی جدید تبلیغات درباره انواع مواد طی سالهای اخیر، الگوی جنسیتی مصرف مواد به ویژه مواد محرک و روانگردان را تحت تاثیر خود قرار داده است، گفت: تغییرات الگوی جنسیتی مصرف مواد به این معناست که اگر تا چند سال پیش عموماً در ذهن ما فرد معتاد دارای جنسیت مردانه بود، امروزه رشد آمار اعتیاد در زنان تصورات گذشته ما را به چالش کشیده است.
وی تأکید کرد: در دو دهه گذشته شاهد تغییر ناگهانی در تعداد زنان معتاد هستیم، به گونهای که در سال ۱۳۸۰، حدود ۳۵ هزار زن معتاد وجود داشت که در سال ۱۳۸۵ این رقم دو برابر شد. در سال ۱۳۹۲ و پس از بررسیهای کارشناسی تعداد معتادان زن نسبت به سال ۸۰ چهار برابر و نسبت به سال ۸۵ دو برابر شده است. این روند افزایش دو برابری به هر پنج سال ختم نشد و در آماری که در سال ۱۳۹۳ اعلام شد، تعداد معتادان زن در جامعه به ۱۳۸ هزار نفر رسید که این خود بسیار زیاد است.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: از آنجا که زنان نقش بسیار مهمی در تسریع روند تغییر و توسعه پایدار جامعه دارند، بسیاری از کشورها با علم بر این موضوع ضرورت ایجاد جامعه سالم را در گرو وجود زنان فعال میدانند. در این میان آموزش زنان و مشارکت آنان نقش مهمی در توسعه کشورها بر عهده دارد. بنابر اظهارات وی، امروزه حدود نیمی از جمعیت شاغلان را زنان تشکیل میدهند. این حضور گسترده پیامدهای مهمی همچون افزایش سطح درآمد خانواده، کاهش بار سرپرستی مردان در خانواده، بالا رفتن عرضه نیروی کار و رشد اقتصادی را موجب شده است اما از سوی دیگر تغییر جایگاه سنتی زنان و آگاهی یافتن آنها از شیوهها تفاوت نقشآفرینی فردی و اجتماعی، سبک زندگی جدیدی برای آنها تعریف شده که میتوان به حضور اجتماعی بیشتر زنان، افزایش زنان تحصیلکرده و شاغل، افزایش درآمد، پذیرشهای نقشهای جدیدی که تا پیش آز آن مردانه محسوب میشد و حتی برخی تغییرات هویتی اشاره کرد؛ در این میان هویت به عنوان حوزهای که به رابطه فرد با خود و دیگران معنا میدهد، اهمیت ویژهای یافته و سبکهای نوینی از زندگی را رقم زده است. معاون اجتماعی مؤسسه کادراس تصریح کرد: بررسی سیر تاریخی اعتیاد زنان در سه دهه اخیر نشان میدهد، نسل اول زنان مصرف کننده مواد مخدر به واسطه باور غلط تسکین بخشی و خاصیت درمانی برخی مواد مخدر، نسل دوم، بیشتر به واسطه همراهان خود مانند همسران و پدران و ... و نسل سوم زنان مصرف کننده مواد همزمان با گسترش حضور زنان در فضای عمومی مانند آرایشگاهها، سالنهای ورزشی و مهمانیهای دوستانه پدیدار شدهاند. این روند با معرفی برخی مواد تحت عنوان مواد زنانه که خاصیت اعتیادآوری ندارد موجب گسترش گرایش بسیاری از زنان به مصرف انواع مواد شده است.
وی ادامه داد: از این رو میتوان گفت الگوهای رایج اعتیاد زنان در حال دگرگونی است. افزایش گرایش زنان به مصرف برخی از مواد وابسته به حضور آنها در برخی از محیطها مانند آرایشگاهها، باشگاهها، استخر و جمعهای زنانه است. حضور بیشتر زنان در این مکانهای اجتماعی و عمومی موجب شده تا مافیای مواد با معرفی مواد در این محیطها و تبلیغ مبنی بر اعتیادآور نبودن و کاهش دهنده وزن باعث ترغیب بیشتر زنان به مصرف مواد شوند. برخی از زنان با مشکلات روحی و روانی مهمی روبرو هستند و مصرف خودسرانه برخی از مواد تسکیندهنده و آرام بخش از دلایل اصلی گرایش آنان به اعتیاد به شمار میرود.
تحلیل خبر
در دوران معاصر و با حرکت بهسوی مدرنیته، به طبع جهان و کشورهای توسعهیافته، در کشور ما نیز خانوادهها از گسترده به هستهای تبدیل شدهاند. این تبدیل با خود تغییر الگوها و عناصر فرهنگی اعضای خانواده و در ابعاد بزرگتر اعضای جامعه را به همراه داشته است. در خانوادههای هستهای زنان و فرزندان از استقلال بیشتری برخوردارند و مشارکت بیشتری در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و خارج از خانه دارند. این تغییرات پیامدهای مثبت و منفی متعددی را به دنبال دارد که در این نوشتار قصد پرداختن به آنها و نتیجهگیری نداریم، بلکه میخواهیم به طور خاص به پیامد آسیب اعتیاد زنانه بپردازیم.
اگرچه پدیده شوم اعتیاد در سالیان اخیر آماری رو به رشد را در همه اقشار جامعه اعم از مردان بزرگسال، زنان و کودکان داشته، اما به گواه آمار و نیز متن این خبر، رشد این آمار در میان زنان بیشتر بوده است، مسئلهای که باعث به وجود آمدن پدیده «زنانگی اعتیاد» در کشور شده است. زنانه شدن اعتیاد از چند جهت بسیار حائز اهمیتتر از اعتیاد مردانه است. قبل از هر چیز نباید فراموش کنیم که «خانوادههای هستهای» هم متأثر از فرهنگ ایرانی هستند، حتی اگر مؤلفههای جامعهشناختی آنها با «خانوادههای هستهای غربی» مطابقت داشته باشد! بنابراین هنوز هم اگر بر زنی برچسب اعتیاد زده شود، آیندهاش حتی بعد از ترک هم تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. از طرفی در فرهنگ کشور ما، همچنان مادر مهمترین نقش تربیتی و به نوعی ستون درون خانواده محسوب میشود، پس اگر این ستون دچار لغزش ناشی از اعتیاد شود، کل خانواده به طور جدی آسیب خواهد دید، چنین حالتی به احتمال زیاد منجر به بروز آسیبهای دیگری مانند طلاق، زنان سرپرست خانوار، بیسرپرستی یا بدسرپرستی فرزندان، بزهکاری، انحطاط اخلاقی اعضای خانواده، طرد شدن از خانه، دختران فراری و... خواهد شد. همچنین اگر زن معتادی باردار شود، احتمال اعتیاد فرزند از بدو تولد وجود خواهد داشت و در صورتی که مادر دچار بیماریهای ناشی از اعتیاد باشد، باز هم احتمال انتقال این بیماریها به فرزند وجود دارد.
با توجه به مطالب مطرح شده و شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور ما، در صورتی که زنی (دختری) گرفتار دیو اعتیاد شود، باز گرداندن او به جامعه بسیار مشکل خواهد بود، بنابراین باید توانی مازاد معطوف حوزه پیشگیری شود.