یک جامعهشناس گفت: طرح بازنشستگی پیش از موعد که طیفی از نمایندگان مجلس پیگیری میکنند، از دو زاویه اقتصادی و جامعهشناسی، قابل دفاع نیست؛ زیرا از منظر جامعهشناسی، با اجرای این طرح، ما نیروهای متخصص و ماهری را از محیط کار خارج میکنیم که میلیاردها تومان برای رشد و پرورش آنها سرمایهگذاری کردهایم و به تعبیر جامعهشناسی و جمعیتشناسی، «هزینه سرانه فرد» را هدر میدهیم.
امانالله قراییمقدم در گفت وگو با ایسنا، با اشاره به مفهوم «هزینه سرانه فرد» اظهار کرد: هر نیروی کار متخصص از زمانی که نطفهاش در رحم مادر شکل میگیرد تا زمانی که وارد مدرسه، دانشگاه و محیط کار میشود، برای جامعه هزینهبر بوده است. بهعبارتدیگر، افراد متخصص، کارشناس، استاد دانشگاه، کارمند و یا ... بدون هزینه به این مرحله و مدارج نرسیدهاند. مثلاً، طبق محاسبات برای یک کارمند در سطح لیسانس رقمی با میانگین حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون تومان و برای مقاطع بالاتر، بیش از ۴۰۰ میلیون تومان هزینه میشود.
وی ادامه داد: حال با یک طرح غیرکارشناسی، قصد داریم فردی را که بهطور مثال در سن ۲۵ سالگی وارد بازار کار شده با ۲۰ یا ۲۵ سال سابقه کار بازنشسته کنیم؛ درنتیجه، دست فرد ۴۵ تا ۵۰ ساله را برای خانهنشینی باز میگذاریم؛ بدون اینکه پیامدهای منفی روانی و آسیبهای اجتماعی اجرای طرح را لحاظ کنیم.
این جامعهشناس تأکید کرد: بازنشستگی زودرس، افراد را وارد مرحله جدیدی از زندگی خواهد کرد و آنان درگیر چرخهای از مشکلات از جمله، یاس و ناامیدی، احساس بیهودگی، افسردگی و آسیبهای روحی و روانی خواهند شد.
به گفته وی، این در حالی است که در کشورهایی مانند ژاپن، آلمان، کره جنوبی، انگلستان و ... سن بازنشستگی را به بالای ۶۵ سال رساندهاند.
این جامعهشناس، بازنشستگی زودتر از موعد را اتلاف سرمایه و دور ریختن میلیاردها تومان سرمایهای میداند که برای افراد ماهر و متخصص هزینه شده است.
قرائی مقدم اجرای این طرح را نوعی پاک کردن صورتمسئله دانست و گفت: از آنجاییکه توان ایجاد شغل جدید و اشتغالزایی در کشور وجود ندارد، برخی درصددند از طریق بازنشسته کردن عدهای شاغل برای عدهای جوینده کار، فرصت شغلی ایجاد کنند، اما این نگرش از اساس، غیرکارشناسی و اشتباه است زیرا صدماتی که این طرح از نظر اقتصادی و اجتماعی به کشور و جامعه وارد خواهد کرد، بهآسانی قابل جبران نخواهد بود.
تحلیل خبر
همانگونه که در تحلیل چند خبر پیشین متذکر شدیم، انقلابی بودن به معنا و مفهومِ گرفتن تصمیمات هیجانی، احساسی و ... نیست و هر تصمیمی باید برمبنای تحقیق، بررسی، نگاههای علمی و سنجیده و پختهشده باشد، درغیراین صورت همانطور که بارها خامیها و ناپختگیها، آسیبهای جدی و غیرقابلجبرانی را به کشور زده است، اینبار نیز با دفن و دفع سرمایههای کمنظیر و گاهی نیز بینظیر انسانی، سرنوشت تاریک و تباهی برای کشور رقم میخورد و با اذهان میلیونها انسان بازی میشود.
به مصداق ضربالمثل متداول در سطح جامعه، «میخواهند ابرو را بردارند، چشم را نیز کور میکنند!». از یکسو تأمین هزاران نفر را به صندوقهای لاغر، مظلوم و مورد تعدی قرارگرفته بازنشستگی تحمیل میکنید و از سوی دیگر با تصور ایجاد شغل و رفع بیکاری، هزاران فرد غیرماهر که درواقع به شاغلان بیکار مبدل میشوند را روانه اماکنی خواهید کرد که جز به نارضایتیها، تنشها و ... منجر نخواهد
شد.
دلسوزی برای بیکاری، بدون رونق واقعی، ملموس و عینی تولید، شعاری بیمحتوا و تهی از واقعیت خواهد بود و بهیقین نمیتواند چرخه اقتصادی را درجهت پیشرفت و توسعه بچرخاند.
بهجای تصمیمات بدون تعمق و تفکر، باید موانعی همچون بروکراسی اداری، زدوبندهای رانتی و سدهایی که بر سر راه تولیدکننده و سرمایهگذار گذاشتهاند را برداشت و ریشه فساد را از دستگاههایی که مردم بهناچار با آنها سروکار دارند، خشکاند.
در این راستا نکته بسیار مهم و قابلتوجهی که وجود دارد، نگاه متفاوت به باورها و مبانی پذیرفتهشده مردم است که نباید دستخوش تأثیرات جوّ حاکم بر فضاهای غیرواقعی و رسوبات ناشی از ایدههای غیرناسازگار با جامعه، تحت عنوان «رفتار انقلابی» شود و استحکام ریشههایی که تاکنون جامعه را از گزند تحمیل و تجاوز، مصون داشته، مورد خدشه و صدمه قرار گیرد.