شمارش معکوس بی آبی در سیستان به صدا درآمده و چیزی به پایان آن باقی نمانده است. اگر حق آبه هیرمند (شاهرگ حیاتی) منطقه سیستان از سوی دولت طالبان پرداخت نشود با موجی از مهاجرتها در نیمه شمالی استان مواجه میشویم و در آینده نزدیک این منطقه به برهوتی خالی از سکنه تبدیل خواهد شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب استان سیستان و بلوچستان سرشار از مشکلات است و مردم این خطه از کشور در رنج بیکاری و بی آبی به سر میبرند. کم نیستند مردمانی که جانهایشان در جادههای جنوب استان برای لقمهای نان در میان شعلههای آتش گرفتار میشود و زندگی مناطق شمالی استان که به دلیل کوچ اجباری برای کارگری در حاشیه شهرها به دلیل بی آبی تباه میشود. اما هم اکنون در شمال استان در شهرستان زابل هزاران نفر مجبور به کوچ اجباری شدهاند چرا که حق آبه هیرمند از سوی دولت فعلی افغانستان پرداخت نمیشود و زندگی هزاران نفر در این منطقه که وابسته به کشاورزی و دامداریاند نابود شده و چارهای جز مهاجرت کردن برایشان باقی نمانده است.
یک فعال محیط زیست هم در این باره به خبرنگار ایلنا، گفت: از خشکسالی به وجود آمده در سیستان مردم سالها است که در رنج و عذاب هستند و این مسئله باعث کوچ اهالی از اینجا شده و در روستاهای زابل تنها تعدادی افراد مُسن باقی ماندهاند که دیگر توانی برای مهاجرت ندارند.
قادربخش جمشید زهی ادامه داد: در سیستان کشاورزی و دامداری نابود شده و آب که مایه حیات منطقه است و همیشه میبایست جاری باشد از سوی کشور افغانستان به دریاچه هامون بسته شده است. ولی متاسفانه به هر دلیلی هم دولت مردان ما و هم افرادی که در اینجا بومی هستند از جمله نمایندگان مجلس در مورد مردم سیستان کوتاهی کردهاند!
این استان دانشگاه اضافه کرد: مشکل حق آبه هامون به این سادگیها حل شدنی نیست، مگر اینکه به صورت درست و حسابی به آن بپردازند چراکه حق این مردم است و طبق قانون و قرار داد باید این حق آبه به ایران داده شود.
وی گفت: برای راستی آزمایی لازم است که هیئت فنی از سوی دولت ایران به افغانستان سفر کنند و در آنجا بررسی کنند و ببینند که ادعای افغانستانیها که اعلام میکنند آبی برای جاری شدن به سوی ایران وجود ندارد صحت دارد یا خیر. شاید هم دولت افغانستان آب را منحرف میکند به مناطق مختلف و اجازه نمیدهند به سوی ایران جاری شود. ممکن است آب را در جاهایی هدر بدهند که اصلاً نیازی نباشد ولی چرا این کار را میکنند معلوم نیست.
جمشید زهی افزود: دولت طالبان یادش نرود که ما اولین کشوری بودیم که سفارت افغانستان در ایران را تحویل آنها دادیم و خیلی هم با آنها برخورد خوبی داشتیم اما پاسخ خوبی از سوی آنها دریافت نکردیم.
این فعال محیط زیست ادامه داد: اگر وضعیت اینگونه پیش برود کاملاً منطقه خالی از سکنه خواهد شد البته هرچند هم اکنون هم تا حدود زیادی خالی شده است. مردم ما دارند آواره میشوند و از محیط زیست تنها طوفان گرد و غبار نصیبشان شده است. حتی تصادفات جادهای ما به دلیل همین گرد و خاکها افزایش یافته و وضعیت نابسامانی را در منطقه به وجود آورده است.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: البته مشکل آب در همه استان وجود دارد ولی واقعاً در شمال استان خیلی مردم در رنج و عذاب هستند. وضعیت ناپایدار است و مردم در بدترین مشکلات گرفتار هستند. امیدوارم این مشکلات در آرامش حل شود و مشکلات دیگری به وجود نیاید.
افغانیها با مصالح ایرانی سد کجکی را ساخته و مسیر آب را به روی ما بستند
در ادامه نیز نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استانها هم به ایلنا در این باره، اظهار داشت: استان از دو بخش سیستان و بلوچستان تشکیل شده که شمال استان که سیستان است با کشور افغانستان هم مرز است و 5 شهرستان این حوزه منبع تامین آبشان از چاه نیمهها هستند که این چاه نیمهها از مسیر رودخانه هیرمند آبگیری میشوند. افغانستان در بستر این رودخانه سدی به نام کجکی احداث کرد که این سد باعث شد مسیر آب بسته شود و در افغانستان این آب را ذخیره کنند و این در حالی است که مصالح ساخت این سد هم از کشور ایران به افغانستان صادر میشد.
فاروق اعظمی ادامه داد: دولت طالبان آب را به سمت ایران در شمال استان سیستان و بلوچستان رهاسازی نمیکنند و مدعی هستند منابع آبیشان کم است و با رهاسازی به چاه نیمهها نمیرسد که دریاچه هامون دوباره احیاء شود و مردم بتوانند به کار کشاورزی و دامپروری بپردازند.
فقط آب میتواند به منطقه سیستان حیات ببخشد
وی عنوان کرد: فقط آب میتواند به منطقه سیستان حیات ببخشد و اگر آب نباشد بیشتر مردم این منطقه که شغلشان دامپروری و کشاورزی است بیکار میشوند. اما متاسفانه هم اکنون این بی آبی به حدی رسیده است که مردم حتی توان نگهداری از دامشان را هم ندارند و به همین دلیل چارهای به جز مهاجرت ندارند و به زاهدان، سایر شهرهای استان و حتی استانهای شمالی کشور کوچ خواهند کرد.
کما اینکه در دهه هفتاد که خشکسالی اتفاق افتاد باز هم بسیاری از مردم استان سیستان و بلوچستان به شمال ایران مهاجرت کردند. در خود استان هم به دلیل مهاجرتهای زیاد به حاشیه شهرها، جمعیت حاشیه چابهار از 200 هزار نفر به 400 هزار نفر رسیده یا زاهدان به دلیل همین مهاجرتها جمعیتش چندین برابر شده است آنهم در 2 سال اخیر و بیشترین مهاجرتها هم از حوزه سیستان اتفاق میافتد.
عضو شورای عالی استانها تصریح کرد: رئیس جمهور در سفری که اخیراً به سیستان و بلوچستان داشتند، درد دل مردم را در حوزه جنوبی استان شنیدند و قرار است از طریق دیپلماسی موضوع و مسئله حق آبه هامون را حل و فصل کنند.
اعظمی عنوان کرد: وضعیت در منطقه بسیار اضطراری است به همین دلیل دوست داریم بازتاب رسانهای بین المللی داشته باشد که فشاری بر دولت طالبان از طریق جوامع بینالملل برای رهاسازی آب وارد شود. زندگی بیش از 400 هزار نفر به دلیل تصمیم نادرست و خودخواهانه طالبان به مخاطره افتاده است.
تحلیل خبر
بعضی کشورها نمک میخورند و نمکدان را میشکنند
دکتر محمدمهدی جعفری زاده
در دنیای سیاست و دیپلماسی، دلسوزی برای کشورهای دیگر که به قیمت ضرر به منافع ملی خویش، تمام میشود معنا ندارد. گاهی دلسوزی و دنبال تامین منافع دیگران رفتن، با حفظ منافع ملی خود، منافات ندارد و البته قابل قبول است و همانند نوعی انفاق است که انسان، اضافه اموال و ثروت خود را به مقدار کمی میبخشد.
اما گاهی کمک کردن به دیگران موجب میشود که به جای قدردانی طرف نیازمند، به شما ضربه بزند و مصداق «نمک خوردن و نمکدان شکستن» شود.
کشور ما چند دهه است که مهاجرین افغانی را بدون تشریفات قانونی و صرفاً از سر دلسوزی و شفقت پناه داده و همه امکانات کشور را همانند مردم بومی ایران، در اختیار آنان گذاشته است اما اینک از دادن حق آبه رود هیرمند به ایران که پشتوانه حقوقی و رسمی دارد، ممانعت میکنند.
خوب است بدانیم از چه زمانی افغانها به ایران مهاجرت کردند؟
از دی ماه 1358 آنگاه که کمتر از یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران میگذشت، ارتش سرخ شوروی سابق جهت حمایت از دولت کمونیستی افغانستان و سرکوب مردم این کشور وارد خاک افغانستان شد و با همه تجهیزات مدرن از زمین و هوا به کشتار بیرحمانه آنان پرداخت. هرچند با مقاومت جانانه مردم این کشور، موفقیتی به دست نیاورد و نهایتاً مجبور به خروج از افغانستان شد اما از آن زمان تاکنون، به دلیل جنگهای داخلی، افغانستان دیگر نتوانست به آرامش سالهای قبل از حمله شوروی سابق برگردد و به دنبال آن، قحطی، نبود شغل و امکانات زندگی، فقر و ناامنی و ... سبب مهاجرت میلیونی آنها به ایران شد. طالبان که در مقطعی توانستند در نوبت اول، حکومت افغانستان را به دست گیرند با شکست توسط آمریکا و متحدانش، دست پناهندگی به سمت ایران دراز کردند و اینک که دوباره حکومت آنجا را با موافقت آمریکا در نشستهای دوحه به دست آوردهاند، به جای قدردانی از چهار دهه میهماننوازی مردم و دولت ایران، آب هیرمند را بر روی مردم سیستان و بلوچستان بستهاند و حتی معاهده رسمی حقابه ایران را نادیده میگیرند. جالب است که با مصالح و امکانات ایران طبق اخبار منتشر شده، سد کجکی بر هیرمند ساخته اند و مسیر آب را به سمت دیگری منحرف کردهاند.
ایران همه نوع دلسوزی و همکاری با دولت و ملت افغانستان در دورههای مختلف کرده است اما از آنجا که در دنیای سیاست، اخلاق و انسانیت فدای منافع ملی و سیاسی کشورها میشود، نتیجه آن بسته شدن آب هیرمند بر روی ملت ایران شده است.
به نظر می رسد که ماهیت دیپلماسی و سیاست، رفاقت و دلسوزی را نمی شناسد و نهایتا هر کشوری راه خودش را می رود و بر روی کمک ها و حمایت های کشور دیگر، چشم می بندد و همه را نادیده می گیرد. لذا با این شناخت و بینش و تجربه باید وارد معادلات سیاست خارجی شد و ساز و کارهای مشابه و متقابل را به کار گرفت تا ضرر مضاعف نکنیم.