شریفترین مخلوق خدا عقل است و اگر بتوانیم عقل را درست به کار ببریم هیچ مشکلی ایجاد نمیشود، اما متاسفانه ما با ناترازیهای زیادی مواجه هستیم و در این میان باید به ناترازی در عقل هم توجه کنیم.
رئیس بنیاد ایرانشناسی در همایش توسعه و تدبیر که در چهارمین سال درگذشت اکبر ترکان برگزار شد، گفت: ملت ما یک تاریخ ۳۰۰۰ ساله مکتوب دارد و تاریخ شفاهیاش به چند هزار سال میرسد، ۴۵ سال در تاریخ یک ملتی که تاریخ مکتوبش ۳۰۰۰ ساله است، مثل یک پاراگراف در یک کتاب تاریخ است. باید صبر کنیم.
به گزارش جماران؛ علیاکبر صالحی اظهار داشت: شریفترین مخلوق خدا عقل است و اگر بتوانیم عقل را درست به کار ببریم هیچ مشکلی ایجاد نمیشود، اما متاسفانه ما با ناترازیهای زیادی مواجه هستیم و در این میان باید به ناترازی در عقل هم توجه کنیم.
وی ضمن برشمردن اقدامات ترکان در دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه شریف یادآور شد او انسانی کلان نگر در مدیریت بود و خود را گرفتار روزمرگی نکرده بود وقتی او را میدیدم که با سختی از پلههای هیئت دولت بالا میآمد اما شکوه نمیکرد و آه و ناله نداشت، از او یاد میگرفتم. او به دنبال تسلط بر صحنههای سیاسی نبود، هرچند که اگر میخواست میتوانست ترکان خواهان نام و نشان هم نبود. دغدغهاش فقط اعتلای ایران و توجه به مردم بود و دانشگاه را موتور محرکه آینده ایران و صنعت را میدان بروز و ظهور علم و شکوفایی آن میدانست.
صالحی با بیان اینکه انقلاب اسلامی یک انقلاب لحظهای نبود که ما شب تصمیم بگیریم و فردا بخواهیم انقلاب کنیم، توضیح داد: انقلاب اسلامی پیشینهای داشت و در خلأ رخ نداد و اگر بخواهیم خیلی خلاصه بگوییم از مشروطه شروع شد، نهضت ملی نفت و ۱۵ خرداد را داشتیم و بعد به در انقلاب اسلامی تجلی این برانگیختگی را دیدیم. اگر بگوییم از زمان مشروطه تا سال ۵۷، دوران برانگیختگی مردم بود و بالاخره انقلابی به وجود آمد باید توجه داشت که درست است که این انقلاب، این پیشینه را داشت، اما کسانی که پرچمدار این انقلاب بودند آمادگی برای دادن یک نقشه راه برای انقلاب نداشتند.
وی ادامه داد: اکنون در اروپا احزابی مختلفی داریم که وقتی که به قدرت میرسند، همه چیز را میدانند و تکلیف مردم نسبت به احزاب روشن است، اما وقتی ما انقلاب کردیم نمیدانستیم واقعاً دنبال چه هستیم. بنابراین اگر اتفاقاتی میافتد و این نواقص و بعضی مشکلات پیش میآید، از منظر جامعهشناسی چندان بی دلیل نیست. به این دلیل که ما اکنون دوران بالندگی بعد از انقلاب و برانگیختگی را داریم طی میکنیم. مسیری طی میشود تا به بلوغ برسیم. 45 سال از این انقلاب گذشته، ممکن است در مدیریتمان قصور داشته باشیم، اما هدف و جهت ما درست بوده و جهت ما اعتلای کشور بوده و بهتر کردن معیشت مردم بوده است. چرا نشد؟ چون ما اشتباهاتی کردیم و آن اشتباهات هم عمدی نبوده و سهوی بوده و برآمده از عواطف و احساسات بوده است.
وزیر پیشین امور خارجه گفت: ملت ما یک تاریخ ۳۰۰۰ ساله مکتوب دارد و تاریخ شفاهیاش به چند هزار سال میرسد، ۴۵ سال در تاریخ یک ملتی که تاریخ مکتوبش ۳۰۰۰ ساله است، مثل یک پاراگراف در یک کتاب تاریخ است. باید صبر کنیم. جهت و اهدافمان درست بود و ابراز نگرانی و امیدهایی که میشود و تحلیلها و استدلالهای دلسوزان نظام، نشان از یک فهم و استنباط و درک از تحولات اجتماعی و سیاسی دارد. وقتی میگوییم ما اشتباه کردیم، نکته مثبت انقلاب است و امیدوارم این نقطه مثبت همچنان پابرجا بماند تا از اشتباهاتمان درس بگیریم.
صالحی با یادآوری اینکه ترکان ابایی نداشت اگر جایی اشتباهی کرده بگوید، اضافه کرد: این ملت، ملتی پویا است. ملتی با امید و نشاط. اما باید بدانیم دوران بالندگی ما یکی، دو نسل طول میکشد. عزیزان فکر نکنید به زودی ما باید به دوران فرهیختگی برسیم. دوران فرهیختگی دورانی است که در آن همه مردممان به یک سطح مشترک از درک و جهانبینی رسیده باشند. اروپا که یک روزه اروپا نشد. وی تاکید کرد: من نسبت به آینده کشورمان بسیار امیدوارم. ممکن است این امیدی آرزومندانه باشد، اما آرزومندانه صرف نیست. به اعتبار تجربهای که دارم و در جای جای مختلف خدمت کردهام، می گویم. خیلی هم اشتباه کردیم یه مقدار هم از این مشکلات ممکن است ناشی از اشتباهات ما باشد. بنابراین به آینده بسیار امیدوارم همانطور که آقای ترکان عزیز ما امیدوار بود. اگر امید نداشت با آن مشکلات جسمی، با استواری راه نمیرفت.
تحلیل خبر
چرا با ناترازی عقل مواجهیم؟
دکتر محمدمهدی جعفری زاده
عقلانیت معمولا در مقابل چند چیز قرار می گیرد؛ در مقابل جهل، احساسات، منافع.
گاهی بحث عقلانیتِ فردی است، در اینجا اگر فردی برخلاف عقلانیت در زندگی فردی و خانوادگی حرکت کند، ضرر و زیان آن شاید محدود به همان فرد و خانواده شود اما همین فرد اگر مدیر یک مجموعه شد و در کارهای مدیریتی برخلاف عقلانیت گام برداشت ضرر و زیان آن، امواج وسیعتری خواهد داشت و به جاهای مختلف لطمه خواهد زد.
حال هرچه این فرد، جایگاه مدیریتی و پست و مقام بالاتر داشته باشد، به بخش گستردهتری از جامعه تا برسد به کل کشور، آسیب خواهد رساند و ملتی را گرفتار خواهد کرد.
دکتر صالحی پستهای مهمی و از جمله وزارت امور خارجه را داشته، چون با دنیا در تماس بوده، واقعیت امروز جهان را بهتر از برخی از مسئولان کشور هضم میکند. او میداند که امروز با ناترازی عقل در کشور مواجه هستیم، نه امروز بلکه سالهاست که باید برمدار عقلانیت و واقعگرایی (نه ذهنیت و ایده آل نگری) حرکت میکردیم تا به نتایج مورد انتظار مردم و اهداف انقلاب میرسیدیم.
ایشان معتقد است اشتباهات متعددی بوده که امروز ما را به چنین شرایط سختی رسانیده. همه روسای جمهور اصولگرا و اصلاحطلب هم به همین نتیجه رسیدند، حتی انقلابیون کارکشته و استخواندار از هر دو جناح نیز به همین دیدگاه مشترک رسیدهاند.
اما چه چیزهایی باعث میشود که بعضی افراد، هنوز هم، چشمان خود را بر واقعیت ببندند؟ یا جهل است یا احساسات یا حفظ منافع. جهل به معنای نادانی مطلق نیست بلکه عدم توانایی درک واقعیتها، خود بزرگترین جهل است. البته گاهی جهل به معنای دوری از علوم جدید و عدم بهروزرسانی عقل هم میباشد.
گاهی احساسات، انسان را در مقابل عقلانیت وامیدارد. احساسات و عواطف انسانی، احساسات دینی، احساسات ملی و قومی و قبیلهای و سایر ابعاد و انواع احساسات که قدرت تفکر و تعقل را از انسان سلب میکند.
گاهی منافع اقتصادی، سیاسی، حزبی، مدیریتی و ... مانع عقلانیت در تصمیمگیریها و موضعگیریها میشود. مصیبت زمانی بزرگتر است که این سه (جهل، احساسات، منافع) با هم و متفقا در مقابل عقلانیت قرار بگیرند. یکی از ناترازی های عقلی در همینجا نمود پیدا میکند.