شنبه 15 آذر 1404 12/6/2025

به وب سایت رسمی روزنامه طلوع خوش آمدید

شنبه 15 آذر 1404 ، 57 : 16

کد خبر : 29546

از 0 نفر 0

چرا فیلسوفان غرب هنوز به ملاصدرا نرسیده‌اند؟

چرا فیلسوفان غرب هنوز به ملاصدرا نرسیده‌اند؟

کتاب «رابطه نفس و بدن از نظر ملاصدرا» نوشته احمد پهلوانیان که جسورانه ادعا می‌کند کامل‌ترین نظریه تاریخ فلسفه درباره ذهن و بدن متعلق به حکمت صدرایی است، به چاپ سوم رسید و دوباره سر زبان‌ها افتاد.+ تحلیل خبر

کتاب «رابطه نفس و بدن از نظر ملاصدرا» نوشته احمد پهلوانیان که جسورانه ادعا می‌کند کامل‌ترین نظریه تاریخ فلسفه درباره ذهن و بدن متعلق به حکمت صدرایی است، به چاپ سوم رسید و دوباره سر زبان‌ها افتاد.
به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی مؤسسه بوستان کتاب، کتاب «رابطه نفس و بدن از نظر ملاصدرا» اثر احمد پهلوانیان در ۲۲۷ صفحه به همت مؤسسه بوستان کتاب به چاپ سوم رسید.
ارتباط نفس و بدن از موضوعات ژرفی است که همه فیلسوفان از افلاطون و ارسطو و سایر فلاسفه یونانی گرفته تا بوعلی سینا و سهروردی و دیگر حکمای مسلمان و حتی اندیشه ورزان فلسفه جدید غرب، درباره آن دیدگاه‌های خود را ارائه داده‌اند، اما در این میان، کامل‌ترین و بهترین نظریه از آنِ حکیم متأله، ملاصدرای شیرازی است.
ملاصدرا با توجه به تعریفی که از نفس دارد و بیانی که درباره حقیقت و ویژگی‌های نفس مطرح می‌کند و با توجه به ابتکارات بدیع فلسفی خود، مثل «حرکت جوهری»، ارتباط ارگانیک و طبیعی نفس و بدن را به گونه‌ای ترسیم می‌کند که ابعاد تاریک و گوشه‌های ناپیدای این مسئله را روشن می‌سازد.
اثر حاضر، دیدگاه صدرالمتألهین را در خصوص رابطه نفس و بدن، از جنبه‌های گوناگون تشریح کرده است. این نوشتار، حاصل پژوهشی درباره مسئله رابطه و علاقه نفس و بدن و بازاندیشی و واکاوی پاسخ به آن در اندیشه ملاصدراست، که صد البته نباید نسبت به اندیشه سترگ و فراز افق فکری صاحب نظریه سنجیده شود که «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل»، بلکه معیار سنجش و داوری، محدودیت ظرف اندیشه نگارنده و حضیض توانایی‌های او باید باشد. این اثر در سه فصل تألیف شده است؛ در فصل اول مروری اجمالی به دیدگاه‌های مطرح و شاخص در بیان حقیقت نفس دارد. در این فصل پس از بیان حقیقت نفس از دیدگاه افلاطون، ارسطو، فلوطین، ابن سینا و شیخ اشراق، دیدگاه ملاصدرا درباره نفس، حدوث و قدم آن، قوای نفسانی، مراتب و سیر استکمالی نفس و کمال نهایی آن، مطرح می‌شود.
فصل دوم به تبیین طرح مسئله ارتباط نفس با بدن، و طرح دیدگاه‌های فلاسفه اثرگذار در سیر اندیشه بشری از قدیم تا جدید می‌پردازد. در این فصل پاسخ‌های افلاطون، ارسطو و فلوطین از حکمای یونان باستان، ابن سینا و شیخ اشراق از فلاسفه مسلمان و همچنین دیدگاه دکارت، دوگانه انگاران، رفتارگرایان، پیروان نظریه این همانی و کارکردگرایان از فلسفه جدید غرب در جواب چگونگی این ارتباط ارائه می‌شود. در فصل سوم سؤال اصلی پژوهش یعنی تبیین ملاصدرا از چگونگی رابطه نفس و بدن محور قرار گرفته است. در این فصل ضمن تشریح تعلق و ارتباط‌های شش گانه‌ای که ملاصدرا تحت عنوان انواع ارتباط طرح می‌کند، به این نتیجه می‌رسیم که بنابر دیدگاه او، نفس در ابتدای حدوث به ماده جسمانی نیاز دارد. چه اینکه حدوث آن جسمانی است و بعد از آن، طبق مبنای حرکت جوهری، نفس، تدریجاً مراتب و مراحل استکمالی خود را با تعلق به بدن، تدبیر آن و تصرف در قوا و اعضای آن طی می‌کند.
علاقمندان برای تهیه این کتاب می‌توانند به نشانی اینترنتی مؤسسه بوستان کتاب به آدرس www. bustaneketab. ir مراجعه کنند.

تحلیل خبر

چرا دست‌مان از ظهور چهره‌هایی همانند ملاصدرا و سایر دانشمندان خالی شد؟

دکتر محمدمهدی جعفری زاده

امروز می‌خواهیم از دنیای پرهیاهو و آشوب‌زده کنونی که هر بُعدی از ابعاد آن گرفتار معضلات و مشکلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شده و مداخله جنگ و کشتار انسان‌ها و ویرانگری، به تلخی آن افزوده است، مقداری فاصله بگیریم و سری به دنیای پررمز و راز و ژرف فلسفه شرق و غرب بزنیم. هرچند در فضای محدود
«تحلیل اخبار» نمی‌توان به نکته قابل‌عرضه‌ای رسید ولی به همین مقدار که نامی و یادی از متفکران ایران و جهان شود، شاید آرامش‌بخش باشد و بتواند برای دقایقی ما را از این دنیای پرتزاحم رها کند.
خبری که باعث شد وارد این عرصه تابناک شویم این بود که: «چرا فیلسوفان غرب هنوز به ملاصدرا نرسیده‌اند؟» شاید بتوان این سؤال را از خودمان پرسید که چرا جامعه ما بعد از ملاصدرا نتوانسته است چهره‌ای همانند وی به جهان عرضه کند؟ احتمالاً به همان دلایلی که ما نتوانستیم در دنیای ادبیات، شعرا و اندیشمندانی همچون سعدی و حافظ را داشته باشیم در عالم فلسفه نیز بعد از ملاصدرا، دیگر چهره‌ای همتراز وی نداشته‌ایم. نه فقط مکتب صدرایی رو به افول رفت بلکه حتی سردمداران فلسفه مشاء و اشراق در قامت ابن سینا و سهروردی غروب کردند. اینک ما در عرصه‌های فلسفه و علم و ادبیات در مقایسه با بزرگانی همچون ابن سینا، فارابی، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی، ملاصدرا، سعدی، حافظ، فردوسی و .... دستمان خالی است.
اگر به تاریخچه رنسانس در قرن 16 میلادی نگاه کنیم نقش‌آفرینان این تحول عظیم جهانی، فلاسفه، نویسندگان، شاعران و دانشمندان بودند که آثار و اندیشه‌های آنان هنوز هم در شرق و غرب خودنمایی می‌کند. امکان ندارد در کشوری یا در بخشی از جهان بخواهد تحولات عظیم فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، علمی و اجتماعی خلق شود ولی بدون پشتوانه فکری اندیشمندان صورت گیرد.
چرا در مشرق زمین و از جمله در کشور ما، در چند قرن گذشته تاکنون رنسانس رخ نداد؟ چون این قدر ما را سرگرم مسائل روزمره و گرفتاری‌های آن کرده‌اند که عقل و اندیشه‌مان توان پرواز ندارد. بدتر از آن پیدایش تفکر کمونیستی و ماتریالیستی در بلوک شرق بود که جوّ غالب را به سمت مقابله کارگر و کارفرما، تقابل مالکیت خصوصی و دولتی، تقابل روح با جسم و تقابل علم با فلسفه کشاند. در حالی که باید «رنسانس شرقی» عمیق‌تر و گسترده‌تر از «رنسانس غربی» متولد می‌شد ولی چون رهبران فکری و سرسلسله جنبانان فرهنگی، ادبی، فلسفی، علمی، سیاسی و اجتماعی نداشت، ناکام ماند.
غرب با رنسانس از زمین بلند شد و ما با به خاک رفتن فلاسفه، دانشمندان، شعرا و ادبایمان زمین گیر شدیم!

 


ارسال دیدگاه Post comments


آخرین عناوین « خبر برگزیده »

صفحه اینستاگرام روزنامه طلوع کانال واتس اپ روزنامه طلوع

پربازدیدترین ها