سال 60 سالي پر طلا‌طم، همراه با تلخ و شيريني هايي براي امام (ره) و امت بود تلخي هايي همچون : شهادت دكتر چمران در 30 خرداد، بهشتي و 72 تن از يارانش در 7 تير ، شهادت جانسوز رجايي و باهنر در 8 شهريور، شهادت شهيد محراب آيت ا... دستغيب در 20 آذر در شيراز و شهيد دانشجو در كازرون و همه اينها به دست دشمنان داخلي امام(ره) و امت حزب ا... يعني منافقين سياه دل اتفاق افتاد كه با اتحاد نامباركشان با جريان انحرافي رئيس جمهور وقت بني صدر معزول رقم خورد. ويك جنگ تمام عيار داخلي در تمام كشور بود كه با رهبري هاي امام (ره) به نفع مردم و كشور تمام شد. و زمينه تمام عيار توجه به دشمن زبون بعثي در مرزهاي جنوبي و غربي كشور را فراهم كرد . در استان فارس هم خيلي جوانان و نوجوانان غيرتمند از مركز استان تا سطح شهرستان ها به سوي جبهه ها هجوم آوردند. 10 آبان سال 60 گروهي از بچه هاي دانش آموز از طريق انجمن اسلا‌مي دانش آموزان كازرون به اهواز اعزام و در گلف پياده شديم و بعد به پايگاهي به نام شهيد باهنر كه محلي براي بيتوته بسيجيان اختصاص داده شده بود منتقل شديم. در اين جمع شهيدان عزيزي همچون مهدي كوزه گري، عليرضا بهبهاني نژاد ، علي اكبر اسدزاده و .... و آزادگان سرفراز علي محمد روانستان ، رضا ملك زاده ... بودند بعد از يك هفته روزي كه به آموزش نظامي بامربي گري برادر پاسدار فياض اصفهاني سپري شد،يك روز جمع پاسداران و بسيجيان استان فارس به پادگان زرهي اهواز براي استماع يك سخنراني منتقل گرديدند.
آنجا بود كه نام شير علي سلطاني شنيدم. يادم هست كه همه ايستاده به سخنان صميمي و دلنشين و در عين حال پر از شور آن عزيز گوش ميكرديم و هنوز آن فراز از سخنانش كه گفت: (برادران شيرازي، فسايي، كازروني، جهرمي. اگر شما امروز به جبهه ها نياييد دشمن خواهد آمد و سرزمين مقدس ما و ناموس ما را مورد تاخت و تاز قرار خواهد داد همچنان كه در بستان و ديگر شهرهاي ما انجام داده است. )درگوشم طنين انداز است نمي دانستم اين اولين آشنايي و آخرين ملا‌قات با شيرعلي سلطاني است چرا كه در عمليات فتح بستان همچون مولا‌يش حسين (ع) سرش از تن جدا گرديد و به ديدار معشوق شتافت.
يادش بخير.