چهار شنبه 13 تیر 1403 7/3/2024

به وب سایت رسمی روزنامه طلوع خوش آمدید

چهار شنبه 28 اردیبهشت 1390 ، 42 : 19

کد خبر : 107

از 0 نفر 0

"غم نان و بيم جان" روزگار غريبي است ، چرا سنگ روي سنگ بند نمي شود؟

"غم نان و بيم جان"  روزگار غريبي است ، چرا سنگ روي سنگ بند نمي شود؟

نجف قلي منصوري از دوان

كبوترهاي صلح و آرامش را به پرواز در آوريم ، مهرباني از سرگيريم و بخشندگي را آغاز كنيم. بزرگواري را وجهه همت قرار دهيم و گذشت را از نو احيا كنيم. دستها را بفشاريم و همديگر را در آغوش گيريم. با هم باشيم كه با هم بودن عالمي دارد. تنهايي سخت است ، بي كسي و بي پناهي غربتكده اي برايمان مي سازد كه گرچه در ميان جمعيم ولي تنهاي تنها هستيم.

به فرمان قلب مان كه حساس تر و مهربان تر است گوش فرا دهيم . همان كه بارها كار دستمان داده است . اشك حسرت و زانوي غم به خاطر نديدن دوست و فاميل كافي نيست. به نقطه اي دور نگاه كردن و دل در سوزش عزيزان داشتن راه به جايي نمي برد. با اراده اي استوار دوست داشتن را در خود باور سازيم و با عزيزان به راز و نياز بنشينيم. ما كه اينجور نبوديم . مهربان و دوستدار يكديگر بوديم . پس چطور شد كه از هم فاصله گرفتيم؟ مهرباني چه عيبي داشت كه كم لطفي آغاز كرديم؟ موفقيت دوست و فاميل را نديديم و خود را بي عيب و نقص پنداشتيم و همه را از دم تيغ بي دريغ داوري گذرانديم و مردودشان كرديم و خود را بهترين و  كامل ترين دانستيم؟ راستي ما را چه ميشود؟ما كه سمبل مهر و محبت لقب گرفته بوديم. شهرت ما به خاطر مهرباني هايمان به دورترين نقاط جهان رسيده بود. پس چرا اين قدر نامهربان شده ايم؟ بر خود پيچيديم و روبروي دوست و فاميل قرار گرفتيم.

وقتي به گذشته ها نگاه مي كنم مي بينم كوچه ها تنگ و تاريك و خاكي بودند، رونقي در كار نبود،  ديوارها اغلب شكسته و سقف ها لرزان بود  ولي دل ما قرص و محكم بود. صفا و يكرنگي دست هاي خالي ما را در هم مي فشرد و عشق را با هم تقسيم مي كرديم. وفا، يكدلي، يكرنگي و ايثار همه جا به چشم مي خورد. از ناامني ، تبعيض، محروميت و وابستگي خبري نبود. با دلهاي پر و پيماني كه داشتيم دلبسته و بي قرار هم بوديم. از رقابت هاي كاسبكارانه خبري نبود ، هر كس به فكر بستن بار خويش نبود. چشم و هم چشمي و رقابت رنگ باخته بود و در مقابل ايمان جادويي كه در پوست و استخوان مان ريشه دوانيده بود ، سرمايه مان بود . ما مسخ شده نبوديم .اعتماد و اطمينان در ميان مان حاكم بود. اين آميخته هاي درهم آميخته از كجا آمدند كه سراسر وجودمان را در خود تنيدند و ياراي نجات از اين گرداب را از ما گرفتند؟

كامپيوتر، ماهواره، اينترنت، ليزر، تسخير فضا را خود به دست خود انتخاب كرديم ولي نمي دانستيم به جاي اينكه قاتق نانمان شود قاتل جانمان مي گردد. به جاي اينكه ناجي مان گردد بلاي جان مان شد و ما را به تاريكخانه منزل ها سوق داد. نازك دلي هايمان كجا رفتند؟ اشك شوق ها كجا هستند؟ چرا درگير رقابت ، حسادت ، چشم و هم چشمي ها شده ايم؟

ما چه گناهي كرده ايم كه به چنين عقوبتي دچار شديم؟ نكند ما ره گم كردگان خود باخته اي شده ايم كه راه را از چاه نمي شناسيم و مي رويم كه استواريهايمان را يكسره ا ز دست بدهيم و در چاه رقابت فرو افتيم؟

غم نان و بيم جان چنان گروگان مان گرفته كه نه وقت به خود رسيدن داريم و نه فرصت انديشيدن به ديگران! چه دوستاني كه مدت هاست آنها را نديده و چه فاميل و عزيزاني كه از دست رفتند و ما فرصت نكرديم فاتحه اي نثار روحشان سازيم. روزگار غريبي است ، چرا سنگ روي سنگ بند نميشود؟ چرا احساس بي هويتي و پوچي رهايمان نمي سازد؟ عجب بازار مكاره اي پيش رويمان گذاشته اند كه در آن  دكان حقيقت گويي ، اعتماد و اطمينان تعطيل شده و در عوض تا بخواهيد رياكاري، تملق ، رقابت و حسادت در معرض فروش قرار گرفته است . راستي چه بايد كرد؟ هنوز در فصل بهاريم ، بايد از خود آغاز كنيم. مهرباني علاج دردهاي دل ماست. مهري كه از درون برخيزد و در انتظار پاداشي نباشد. مهري كه نه تنها ما را خوشحال و خندان سازد بلكه پرتوي از آن را بر دوست فشاند، نياز امروز ماست.

 بياييد براي خدا و براي خاطر خودمان با خود آشتي كنيم كه اگر چنين كنيم مهرمان پرتوافشان به دامن دوست خواهد نشست . به هم اعتماد كنيم و اين اعتماد را همگاني كنيم كه اگر اعتماد از ميان ملتي برخيزد فاتحه آينده آن ملت را بايد خواند. ملت وارد كردني نيست. ملت ما چه خوب و چه بد همين است. پس بهتر است خوبي ها را ببينيم كه زشتي و پليدي در زير آسمان خدا فراوان يافت مي شود . براي بهتر زيستن گاهي مجبوريم كه زيبايي هاي هر چند اندك اطراف خود را ببينيم. پس بياييد به خاطر رسيدن به خوبي ها پنجره ها را بگشاييم و كبوتران صلح و دوستي را به پرواز در آوريم.


ارسال دیدگاه Post comments


آخرین عناوین « اندیشه »

صفحه اینستاگرام روزنامه طلوع کانال واتس اپ روزنامه طلوع

پربازدیدترین ها