چهار شنبه 13 تیر 1403 7/3/2024

به وب سایت رسمی روزنامه طلوع خوش آمدید

پنج شنبه 9 آذر 1391 ، 46 : 9

کد خبر : 1558

از 0 نفر 0

شأن مردم، والاست...

شأن مردم، والاست...

منوچهر حبیبی/ واحد پول کشور ما ریال است، اما در دهه ­های گذشته مثل دهه چهل و پنجاه در میان مردم کوچه و بازار و زبان و گفتار عامیانه و محاوره­ ای،...

واحد پول کشور ما ریال است، اما در دهه­ه ای گذشته مثل دهه چهل و پنجاه در میان مردم کوچه و بازار و زبان و گفتار عامیانه و محاوره­ ای، بعضا این ریال به قران و زار هم بیان می­شد. مثلا به جای گفتن یک ریال از یک قران و به جای گفتن 2 ریال از 2 زار و 5 زار و... استفاده می­شده است.

البته این کلمه یا واژه زار به معنای گریه نبود، اما این روزها واقعا پول ملی (ریال) حال و روز خوشی ندارد و دل آدم به حالش ریش می­شود و اشک از چشمان جاری می­شود. به هر حال این عاقبت بی­توجهی و کارهای نپخته است.

اما بحث مجدد از ریال و زار کردن، ناشی از شنیدن سخنان احمدی­ نژاد در هفته گذشته (مراسم بزرگداشت) در جمع بازنشستگان است. ایشان در بخشی از سخنان مردم پسند و شیرین­شان رو به حاضرین کردند و گفتند: »هرگاه خواستیم 2 زار توی جیب مردم بگذاریم، 80 تا نهاد بسیج شدند و جلوی ما را گرفتند. «خوب این صحبت با توجه به اوضاع بد اقتصادی و بحران مالی که کشور با آن روبروست کمی تعجب برانگیز است. به ویژه آنکه خیلی از مردم خاطره خوشی از پول گذاشتن توی جیب­شان ندارند. البته احمدی نژاد اشاره نکرد که منظور از 2 زار (یک اصطلاح رایج است) کدام 2 زار است؟ منظور 2 ریالی دهه پنجاه است که با آن جابجا می­شدند، یا دهه شصت است که هنوز ارزشی داشت و با آن تلفن می­زدند یا منظور 2000 ریالی عصر و دوره خودشان است که با آن فقط یک قرص نان لواش می­توان خرید؟ شاید هم منظورشان از 2 زار، مبلغ 2 هزار تومان (20/000 ریال) است که با آن هم نمی­شود یک بسته پنیر 400 گرمی خرید.

به هر حال از آنجایی که در مثل مناقشه نیست، ما هم خیلی وارد جزییات نمی­شویم. اما باید عرض کنم که این تنها آن 80 نهاد (اغراق آمیز) نیست که نگران واریز مبلغی پول به جیب مردم است، بسیاری از مردم و خانواده­ها مدتهاست که نگران موجب دیگری از گرانی­ها بوده و هستند. چرا که یارانه­هایی که از آذرماه 89 یا همان 2 زار اولی که به جیب مردم ریخته شد، تاکنون چنان قدرت خرید مردم را کاهش داده است که بسیاری معتقدند که اگر قیمت­ها هم اکنون برای سالها ثابت بماند و دولت به ازای هر نفر مبلغ دویست هزار تومان (2 زار فردا) واریز کند، در مجموع یک خانواده 4 نفری با احتساب درآمد متوسط 600/000 تومان قادر است خودش را به خط واقعی فقر برساند و قدرت خریدش تازه برمی­گردد به فروردین ماه 1388.

البته شکی نیست که روز به روز بر تعداد افرادی که نیاز بیشتری به دریافت یارانه دارند افزوده می­شود. این امر نیز ناشی از کاهش هرچه بیشتر قدرت خرید مردم است. یقینا از اولین روز و ساعات اعلام حذف بخشی از یارانه­های کالاهای اساسی، روندی آغاز شده که بی­وقفه ادامه داشته و دارد.

امروز تنها کسانی آن مبلغ 45 هزار تومان یارانه را پس انداز می­کنند که نه دارای خانواده و همسر و فرزند هستند و نه فرزند دانش آموز یا دانشجو دارند، نه از امکانات (اشتراک) آب، برق، گاز و تلفن بهره می­برند و نه دارای خودروی شخصی هستند. حتی اهل جابجا شدن با سرویس حمل و نقل عمومی هم نیستند. حتما اهل خورد و خوراک و مایحتاج روزمره هم نیستند. حالا چه درصدی از این شهروندان با این شرایط و مشخصات در سطح کل کشور و جامعه وجود دارند، این سؤالی است که باید مرکز آمار ایران اعلام کند. حتما شامل افرادی می­شود که یا متولد نشده­اند و از شهروندانی هستند که در آینده چشم به دنیا باز می­کنند و یا عزیزانی هستند که دل از دنیا بریده­اند و با خیال راحت و آسوده و بدون دغدغه، آب و نان و مسکن و هزینه­های تحصیل و... آرمیده­اند و یا بی­دردها هستند.

یقینا نگرانی از اوج گیری مجدد قیمت با فقط اعلام و حتی نه واریز افزایش یارانه­های نقدی همانند ریختن بنزین روی آتش است، تا دوباره شاهد شعله ور شدن گرانی و التهاب و هرج و مرج در بازار باشیم. بنابراین سخنان احمدی­نژاد در میان جمعی از بازنشستگان، بیشتر بر میزان نگرانی مردم علی الخصوص اقشار کم درآمد و حقوق بگیر افزوده است. ای کاش دولت و رییس آن (احمدی نژاد) می­دانست که مردم ایران دارای چه طبع و منش بالا و والایی هستند. ای کاش باور داشت که به جای واریز مبلغ ناچیز (2 زار) به جیب این مردم، برای جوانان شغل ایجاد می­کرد، ای کاش خبر داشت که چه تعداد از سرپرستان خانوارها مدتهاست حقوق دریافت نکرده­اند و یا متأسفانه از کار بی­کار شده­اند. ای کاش می­دید که چه رکودی در بازار حاکم است و چه سوء استفاده­هایی در بازار آشفته صورت می­گیرد. یقینا آنچه وظیفه همه دولت­ها بوده و هست و خواهد بود، ایجاد اشتغال و تأمین نیازهای روزمره مردم و توجه به اولویت­های جامعه است. متأسفانه این صحبت­ها پیش از آنکه برای مردم مفید و سودمند باشد، مضر و زیان بار است.

شکی نیست که همه اقشار مردم از کاسب و کارمند، از پیر و جوان، زن و مرد، استاد و دانشجو، دانش آموز و معلم، پزشک و مهندس، کارگر و کشاورز، شهری و روستایی، مایلند که کشور دارای ثبات اقتصادی باشد تا کارها رونق پیدا کند، چرخ­ها به درستی بچرخند تا هر کسی در هر پست و مقام و شغل و حرفه­ای بتواند هم مثبت و مفید باشد و هم نیازهای روزمره و مایحتاج خویش را با توان مالی و قدرت خرید مناسب برطرف سازد.

یقینا هیچ ایرانی که به آینده کشور می­اندیشد، نمی­خواهد و نباید سربار جامعه باشد تا کسی در دست او مبلغی به هر نامی و اسمی قرار دهد. یقینا رییس دولت، پیش از آنکه دوران چند ماهه­اش (دولت دهم) به پایان رسد، باید در حفظ هرچه بیشتر مقام و شأن مردم بکوشد و جایگاه و منزلت اجتماعی ملت ایران را بالا ببرد و یقینا راه رسیدن به این مهم، بیان حرف­ها و صحبت­های شیرین نیست، چرا که از قدیم گفته­اند »دوصد گفته چون نیم کردار نیست « پس مردم و کشور ما، نیاز به فراهم کردن بستر توسعه و پیشرفت دارند. روندی که با جذب همه اقشار مردم می­تواند نیازهای مادی و مالی آنان را نیز مرتفع سازد. روندی که طی 7 سال گذشته، صحبت از آن شد و هنوز آغاز نشده است.

 

 


ارسال دیدگاه Post comments


آخرین عناوین « خبر برگزیده »

صفحه اینستاگرام روزنامه طلوع کانال واتس اپ روزنامه طلوع

پربازدیدترین ها