پنج شنبه 14 تیر 1403 7/4/2024

به وب سایت رسمی روزنامه طلوع خوش آمدید

پنج شنبه 23 خرداد 1392 ، 53 : 7

کد خبر : 1984

از 0 نفر 0

اندیشه کنیم

اندیشه کنیم

منوچهر حبیبی/برخی از مردم برای تهیه پوشاک و لباس وقت می­گذارند. گاهی از این مغازه به آن مغازه می­روند، حتی گاهی عده­ ای چنان سختگیرند که...

برخی از مردم برای تهیه پوشاک و لباس وقت می­گذارند. گاهی از این مغازه به آن مغازه می­روند، حتی گاهی عده­ ای چنان سختگیرند که در چند نوبت به محل فروش و بازار مراجعه می­کنند تا لباس و کفش مورد نظرشان را تهیه کنند. خوب در مقابل و در این رهگذر کم نیستند آدم­هایی که به قول خودشان در این قید و بندها نیستند و در اولین مراجعه و یا برخورد با نخستین مورد، آن را برمی­دارند و وقت با ارزش خود را هدر نمی­دهند.

از پوشاک و کفش و... که بگذریم، ما آدم­ها برای تأمین مایحتاج روزانه و خورد و خوراک هم وقت می­گذاریم. زمان و هنگام خرید دقت و توجه می­کنیم، برای خرید میوه آن قدر آنها را زیر و رو می­کنیم که گاهی فروشندگان عصبانی می­شوند و از معامله کردن با ما دلخور می­گردند.

البته هر چیزی به اندازه اعتدال و منطقی­ اش خوب است اما همه چیز به تهیه و تأمین پوشاک و لباس و خورد و خوراک ختم نمی­شود، ما آدم­ها برای بالا بردن آگاهی و شناخت و اندیشه کردن هم وقت می­گذاریم؟ آنجایی که پای معرفت و احترام گذاشتن به خود و دیگران است، آنجایی که پای انتخاب و عزت­مان در میان است هم باید وقت بگذاریم، باید دقت داشته باشیم، باید قدرت و قوه تشخیص­مان را بالا برده باشیم.

شاید برای روشن شدن موضوع به مثال  و مصداق­هایی نیاز باشد، اما هر طور به موضوع بپردازیم و در هر سطحی به قضیه نگاه کنیم چه نمونه و مصداق­های بیشماری را می­توانیم در اطراف و پیرامون خود ببینیم. اما چرا گاهی از رفتار یکدیگر کاملا متعجب می­شویم؟ مثلا وقتی می­بینیم یک رفتگر زحمتکش اهل مطالعه باشد، اهل شعر و شاعری باشد، اما گاه از دیدین برخی آدم­هایی که دارای مکنت، مقام، اعتبار و جایگاه اجتماعی هستند ولی با تفکر و اندیشه بیگانه­اند، تعجب نمی­کنیم. گویا همه چیز و همه ملاک و معیارهای اجتماعی و ارزشمند را در یک کلام در شغل و دارایی افراد و کسب مدارک و مدارج دانشگاهی اشخاص می­بینیم. گویا معرفت و کمال خریدنی و دریافت کردنی است. بعد هم گله می­کنیم که چرا فریب عوام فریبی­هایی که عده­ای انجام می­دهند را برخی از مردم و یا خودمان می­­خوریم. برای نمونه بارها به علت شغل و یا دعوتهایی که صورت می­گرفت مجبور می­شدم پای صحبت برخی از مسئولین و اشخاص بنشینم و بعضا می­دیدم افراد و یا مدعوین از کلمات و سخنان سخنران فکر می­کردند که چه فرد باسواد و با خردی است. با اعتقاد به اینکه قطره آبی که از کوزه تراوش می­کند نشان از آب و مایه درون آن دارد، چنان برخی مدهوش این کوزه­های خالی که با پاشیدن آب به بدنه آن، پر جلوه می­کرد می­شدند که نگو! برایم خیلی عجیب است که برخی از مردم به جای تحقیق و مطالعه، پای این جور صحبت­های روشنفکرانه عده­ای می­نشینند که چه بسا علم و اطلاع و سواد خودشان حتی بیشتر و جامع­تر هم هست.

این درد و مصیبت از آنجا شروع می­شود که برخی از ما برای فکر و اندیشه و ذهن خود، وقت و هزینه نمی­کنیم. وقتی از برگ­های مجلات و روزنامه ­ها برای پر کردن و شکل دادن به کیف و کفش استفاده می­شود. وقتی برای زیرانداز و سفره، صفحات روزنامه­ ها را اینجا و آنجا رها می­کنیم، صفحاتی که پر از مطالب و دست نوشته ­هایی است که می­توانند قدری بر اطلاعاتمان بیفزایند و یا ضروری بر دانسته­ هایمان باشند.

وقتی این چنین بی­تفاوت هستیم، اهل خواندن و مطالعه یک کتاب در سال هم نیستیم، وقت برای دیدن یک مستند علمی در هفته هم نمی­گذاریم، با اطلاع رسانی مردن آن چنان بیگانه شده­ ایم و رو به غیبت و حرفهای تکراری و... می­­­آوریم تا جایی که حتی برخی از ما قادر به نوشتن یک صفحه موضوعی چون فایده گاو هم نیستیم. تکلیف آنانی که در حوزه علم و فرهنگ از جان و وقتشان هم مایه گذاشته­ اند با عده­ای که جز به خودشان و محدوده کوچکی که به دور خودشان ایجاد کرده ­اند چیست؟

آن زمانی که همه جامعه شناسان از فرهنگ و معرفت اجتماعی می­گویند و برای مقابل با بسیاری از مشکلات نسخه تشخیص و تعقل و فرهنگ سازی را  می­پیچند، آیا این نسخه میان همه قشرهای اجتماعی خریدار دارد یا دارویی فراموش شده است که در شفاخانه مانده و گرد و غبار بر آن می­نشیند تا هر از گاهی متصدی داروخانه به هنگام گردگیری دستی هم بر آن بکشد و بودنش را به یاد بیاورد؟

این روزها همان روزهای گردگیری و یاد کردن از چیزهایی است که داریم: وطن، مردم، فرهنگ، اعتبار، عزت، منش، آزادی، استقلال و... و یا شاید چیزهای باارزش دیگری که هم هستند و هم نیستند. یقینا ما ثروتمندترین مردم دنیا هستیم، اما بهترین و بامنش­ترین و مطلع­ترین و آگاه­ترین هم هستیم؟ می­دانیم که با ذهن و اندیشه خودمان چه کرده و یا می­کنیم؟ به این باور رسیده­ایم که یک ساعت تفکر بر هفتاد سال عبادت که از سخنان و فرمایشات امام علی(ع) است می­چربد؟ آیا برای رشد فکر و اندیشه­مان و بالا بردن جایگاه اجتماعی­مان هم کوشیده­ایم؟ چه مدتی را برای تفکر و اندیشه کردن هزینه کرده­ایم؟ تفکر و اندیشه کردن بدون خرید و مراجعه به کانون افکار و اندیشه­ها که شدنی نیست. آن قدر برای بالا بردن آگاهی­های عمومی کوشیده­ایم که وقتی پای بحث و سخن هموطنان و همشهریان می­نشینیم متکبرانه و خودخواهانه احساس اندیشمندی نکنیم، احساس متفکر بودن نکنیم، فاصله­ای کاذب با مردم و دیگران برای خود ایجاد نکنیم. چه سخت است که زمانی بشنوی و یا ببینی که فرد یا افرادی در نصیحتشان، رندان را از سوء استفاده از جهالت مردم برحذر بدارند. این چه مصیبتی است که کسی خود را دانشمند بداند و ببیند، ولی دیگران را جاهل و نادان تصور کند.

این روزها از همان زمانهایی است که با نام مردم، چه صفات و ویژگی­هایی که همراه نمی­شود. باور نمی­کنم رفتگری نباشد که بیش از برخی پرادعا نداند. آن که برگی از زمین برمی­دارد و سخت محتوای درون آن را مطالعه می­کند، خوب می­داند و خوب اندیشه می­کند. او همان طلایه دار فرهنگ می­تواند باشد که باید علاوه بر جارو کردن بریز و بپاش­های کوچه و خیابان­ها، باید جور بی­فرهنگی کسانی را بکشد که ظاهر و چهره­ ای اندیشمندانه دارند ولی با آن کاملا بیگانه ­اند.

پس ای دوستان، ای عزیزان، اگر خودتان را مغلوب تصمیمات و انتخاب­های بد خود می­دانید، اگر روند و آهنگ پیشرفت کشورمان را منطقی و اصولی نمی­بینید، اگر جایگاه شاخص­های علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و مدنی را مناسب نمی­دانید، کمی بیشتر احساس وظیفه کنید، به شعارهای عوامفریبانه بی­اعتنا باشید، به حرفهای توخالی بی­ توجه باشید، آنچه را صحیح و درست می­دانید به شرط برخورداری و اطلاع کامل از آنچه پیرامونتان می­گذرد انجام دهید. هیچ تکلیف و وظیفه ­ای بالاتر و ارزشمندتر از این نیست که ما کاری نکنیم که از کرده خود پشیمان باشیم.

باور کنید هیچ توهینی بدتر از این نیست که هر یک از ما زمانی بگوییم که نمی­دانستم، چه کسی خبر داشت و... این توهین به جایگاه و منزلت انسانی ماست که ما یک روز با قاطعیت تصمیم بگیریم و یک روز با شرمساری اظهار جهالت و ندامت کنیم.

اگر مدام چنین کنیم، تنها به جایگاه و منزلت اجتماعی و مدنی و شعور خود حمله کرده­ایم، هیچ آدم عاقلی خودزنی نمی­کند. آدم­های خودزن، جایگاهی در میان افراد برجسته و شناخته شده و یا حداقل فهیم ندارند.

شاید ما به شعر و شاعری بسیار علاقه داشته باشیم، اما نسخه دردهای ما سخنان زیبا و شعارهای شعرگونه نیست. دردهای ما با نوازش­های مصلحت گرایانه مداوا نمی­شود. دردهای امروز جامعه با قربان و صدقه­های عوامفریبانه و رندانه دوا نمی­شود.

امروز اندیشه­های پرورده و ذهن­های باز و خلاق باید بهترین تصمیم­ها را بگیرند، باید فرهنگ چون توفانی که دشت و دمن را از لوث خاشاک و خار و گرد و غبار می­زداید به احیای فرهنگ اصیلمان بپردازد. باید هر قدم هر تصمیم و هر اعتماد و انتخابی با دقت، با شناخت، با اطلاع و آگاهی و از روی حکمت و تعقل و اندیشه کردن برداشته و برگرفته و اتخاذ گردد. این حداقل کاری است که هر یک از ما برای عزت و اعتبار خودمان می­توانیم انجام دهیم. پس برای خودمان وقت بگذاریم و هزینه کنیم. پس برای حفظ جایگاه و منزلت فردی و اجتماعی­مان تلاش کنیم و چشم به یاری و حمایت و توصیه و... خط دادن دیگران نداشته باشیم.


ارسال دیدگاه Post comments


آخرین عناوین « خبر برگزیده »

صفحه اینستاگرام روزنامه طلوع کانال واتس اپ روزنامه طلوع

پربازدیدترین ها