آنگاه كه بر مزار دكتر شريعتي، آه از نهادم بر آمد

سالها بود كه مشتاق زيارت قبر دكتر علي شريعتي در سوريه بودم . هميشه با خود مي گفتم در بين مجاهدان راه خدا و شخصيت هاي برجسته انقلاب اسلامي ، دكتر شريعتي به عنوان يكي از نوادر، از همه مظلوم تر است. اين عزيز، هم درزمان حياتش مظلوم بود و هم شهادتش در كشور بيگانه رخ داد و هم قبر مطهرش در كشوري ديگر آماده گشت. در زمان حياتش ، تمام زندگي او مبارزه ي بي امان و كم نظير  با رژيم شاه بود . وي نه فقط يك مبارز خستگي ناپذير بود بلكه در نقش يك ايدئولوگ و رهبر عقيدتي ، در زماني كه علي رغم زحمات همه روحانيون و علما ، جوانان ما ، خصوصا قشر دانشجويان ، توسط احزاب ماركسيستي جذب و از اسلام جدا مي شدند، دكتر شريعتي با روش جديد و جذاب،  اسلام را به نسل جوان معرفي كرد. مجموعه ي سخنراني هاي آتشين دكتر شريعتي كه در قالب ده ها كتاب در آمد، دو هدف عمده را دنبال مي كرد: يكي مبارزه ي بي امان با رژيم گذشته و دوم : معرفي جذاب اسلام به دنيا و مخصوصا نسل جوان ايراني  شريعتي در هر دو زمينه موفق بود. در زماني كه به خاطر سم پاشي شديد _كمونيست ها و رژيم شاه عليه  روحانيون،  زحمات و روشنگرهاي آن ها  بر برخي جوانان و روشنفكران ، كم اثر شده بود ، دكتر شريعتي با نبوغ و استعدادي سرشار از فهم مذهبي به ميدان آمد و پلي بين مردم و روحانيت پيشرو شد و به جذب طبقه ي جوان تحصيل كرده پرداخت . گر چه در اين مصاف مورد _بي مهري و حمله برخي از متعصبان مذهبي قرار گرفت و برخي از خواص دغدغه ي ورود رگه هاي ناخالصي در دين داشتند ، اما شريعتي با نيبت الهي اش و با حمايت از روحانيوني همچون امام خميني (ره) و قرار گرفتن در كنار روحانيوني همچون آيت اله طالقاني، شهيد مطهري، شهيد باهنر و غيره و تقاضاي تصحيح  آثارش توسط دانشمندي همچون محمدرضا حكيمي، نشان داد هيچگاه قصد بدعت و انحراف در دين را ندارد بلكه به اعتلا و پالايش دين و جذب جوانان به سمت اسلام مي انديشد. شريعتي بعد از سال ها مبارزه ي سياسي و عقيدتي بالاخره به طرز مشكوكي در خارج از كشور به شهادت رسيد و پيكر پاكش را به سوريه بردند و در كنار مرقد محبوبش حضرت زينت(س) كه بسيار شيفته ي اين شيرزن كربلا بود ، در نقاب خاك نهادند. سال 1390 بود كه من بعد از عمري انتظار جهت زيارت حضرت زينب(س) به سوريه رفتم . با خود به اين مي انديشيدم كه دكتر علي شريعتي به خاطر ارادت بسيار زيادي كه به حضرت زينب(س) داشت چگونه سرنوشت، قبرش را همجوار قبر حضرت زينب قرار داد؟ به زيارت اين دو مقبره ، بسيار مشتاق بودم .چند بار به  حرم   حضرت زينب رفتم و آن را عاشقانه زيارت كردم ولي هر چه جستجو كردم قبر دكتر شريعتي را نيافتم! به هر كس مي گفتم، كسي نمي دانست . متاسفانه روحانيون و مديران كاروان هم تمايلي به نشان دادن قبر دكتر و راهنمايي زائران جهت زيارت مزار اين عزيز را نداشتند!  اين روش غلط ، به شدت باعث تاسف من شد و اين كار آنها را نوعي قدرنشناسي به يكي از استوانه هاي معروف انقلاب تلقي  كردم . اگر شريعتي و امثال او نبودند، انقلابي هم رخ نمي داد كه امروز بسياري افراد از نعمات آن بهره مند شوند!  بالاخره با راهنمايي چند نفر سوري وارد قبرستاني شدم كه مزار دكتر شريعتي آنجا بود. زماني كه چشمم به اتاقكي كه قبر او در آن قرار داشت، افتاد، بي اختيار تمام تاريخ انقلاب ،جلوي چشمانم ظاهر شد . ياد سالهاي قبل از پيروزي انقلاب افتادم كه كتاب هاي دكتر شريعتي را به صورت قاچاق جابه جا _ مي كرديم، مي خوانديم و به ديگران مي داديم و هر كدام دنيايي انرژي و اعتقاد به ما مي داد. پشت ميله هاي اتاق مقبره قرار گرفتم و براي لحظاتي طولاني چشمانم به قبر، عكس ها و كتاب هاي دكتر كه در آنجا بود، دوختم و تمام خاطراتم را در مدت انقلاب در سيماي دكتر شريعتي مرور كردم. از اينكه قبر دكتر در يك كشور غريب مي ديدم، خيلي دلم سوخت . ‌عكسي كه همراهانم ، پشت _ ميله هاي اتاق مقبره دكتر شريعتي از من گرفتند ، مرا به ياد عكسي كه از دكتر پشت ميله هاي زندان گرفته  شده  مي اندازد. روحش شاد و يادش گرامي باد . ‌