فردی که 30 سال در بخش دولتی یا خصوصی کارکرده و هر ماه بابت بازنشستگی، هزینه پرداخت نموده و عموماً نیم قرن دوم عمر خود را می گذراند، در این سنین، هزینه های دارو و درمانش روزبروز به خاطر هجوم ضعف و انواع بیماری ها ، افزایش می یابد و بیمه های ضعیف در کشور ما نمی توانند این هزینه ها را جبران کنند.
هر نوع مریضی بازنشسته به بقیه بیماری هایش گره می خورد و تاب و توان او را می گیرد. از حوزه بهداشت و درمان که خارج شویم میهمانی و رفت و آمد هایی که به احترام بازنشسته صورت می گیرد و برایش هزینه آفرین می شود و باید به نحو آبرومند از نوه ها، عروس ها، دامادها، و اقوام آنها پذیرایی کند تا بنیان صله رحم تقویت گردد و شأن او حفظ شود، همه این موارد می طلبد که حقوق بازنشسته به مراتب بیشتر از زمان شاغل بودن و دوره جوانی او باشد.
یک فرد بازنشسته جهت تقویت روحیه و تأمین بهداشت روانی و حفظ نشاط و سلامتی اش نیاز به تفریح و مسافرت زیارتی و سیاحتی دارد و همه اینها نیازمند تمکن مالی است.
برخی بازنشستگان متأسفانه نه فقط چنین امکانات و شرایط رفاهی ندارند، بلکه گرفتار پرداخت اقساط وام و تسهیلات مسکن، خودرو یا ازدواج فرزندان شان بوده و باید دایم حساب و کتاب خود را بر اساس آن بدهی ها تنظیم کنند.
نسل جدید نیز که در شرایط بد اقتصادی بسر می برد توانایی تهیه مسکن و امکانات زندگی خود را ندارد و به سختی می تواند هزینه خوراک و پوشاک خودش را تأمین کند و لذا راهی باقی
نمی ماند جز اینکه پدران و مادرانشان به آنها کمک کنند تا فشار زندگی، آنها را از پای در نیاورد.
امروز بر هیچکس پوشیده نیست که نسل بازنشسته باید هم بار خود را به دوش بکشد و هم بار نسل جدید را.
در جامعه ای که هر سال قیمت ها افزایش می یابد وظیفه مسئولان است که بازنشستگان را از همه جهات، تأمین کنند تا شاغلانِ امروز، وحشت از بازنشستگیِ فردا را نداشته باشند.