اگر می خواهید یک فرد، یک گروه، یک سازمان و یک کشور را متلاشی نابود کنید، از همه طرف برای او خرج تراشی کنید به نحوی که «دخلش» جوابگوی «خرجش» نباشد. یک فرد حقیقی یاحقوقی هرچقدر درآمدش زیاد باشد اگر خرجش بیشتر از درآمدش باشد، زمینگیر و فلج می شود و به سرعت رو به ورشکستگی می رود.
در یک خانواده اگر پدر درآمد خوبی داشته باشد ولی زن و فرزندان، او را درگیر مخارج زیاد کنند، دوام نمی آورد.
یک کشور هم اگر هزینه اش بیش از درآمدش باشد، سقوط
می کند، معاون اول رئیس جمهوری گفته: بودجه کشور فقط کفاف حقوق کارمندان را می دهد. یعنی خرج کشور ما چند برابر درآمدش است.
حال به برخی از هزینه های دیگر که توسط همسایگان بر ما تحمیل می شود، نگاه کنید:
-80 درصد کودکان خیابانی مربوط به اتباع خارجی است (تابناک 15 تیر94)
- سرپرست بهزیستی استان تهران: 60 درصد کودکان خیابانی، خارجی هستند. (آفتاب- 8 شهریور 95)
- 10 میلیارد تومان هزینه سالانه درمان مهاجران افغان در ایران (جوان آنلاین 9 تیر 95)
- وزیر بهداشت: پناهندگان هزینههای زیادی به نظام سلامت ایران تحمیل می کنند.
(سلامت نیوز- 29/3/95)
- بیمه 850 هزار افغان در ایران (خبرگزاری مهر- 22 مرداد 94)
- هزینه 500 میلیاردی آموزش و پرورش برای دانش آموزان افغان (خبرآنلاین- 30 مرداد94)
- 50 درصد مشاغل رده پائین کشور در اختیار افغان های مقیم ایران است. (پایگاه خبری اقتصاد مشهد - 18 آذر 94)
- و ...
اگر هزینه هایی که توسط پناهندگان افغانی، عراقی، سوری و... در حوزه بهداشت و درمان، آموزش، شغل، آب، برق، گاز، تلفن و... برکشور تحمیل میشود محاسبه کنیم و هزینه های برون مرزی این کشورها هم بر آن بیفزاییم، خواهیم دید که بنیه اقتصادی یک کشور چقدر می تواند تحمل این همه هزینه ها را داشته باشد!
هزینه های جنگ تحمیلی 8 ساله، هزینه های جنگ در کشورهای همسایه، هزینههای تحریم های بین المللی، هزینه های اختلاسها و... را نیز بر آنها اضافه کنید و ببینید اقتصاد کشور چگونه میتواند، این همه فشار را تحمل کند؟یادمان نرود «خرج» هنگامی که با «دخل» نخواند، چه می شود.