رییس کمیسیون اجتماعی مجلس از وجود ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار زن سرپرست خانواده و بیش از یکمیلیون و ۱۰۰ هزار نفر خانم مجرد که جدا زندگی میکنند در کشور خبر داد.
به گزارش مهر، سلمان خدادادی در نشست اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در استان آذربایجان شرقی، اظهار داشت: یکی از موضوعات مطرح در جامعه که مقام معظم رهبری نیز حساسیت ویژهای را نسبت به آن نشان دادهاند و شخصاً پیگیر آن هستند مشکلات و آسیبهای اجتماعی است که امروزه جامعه به آن مبتلاست.
وی افزود: در جلساتی که با مقام معظم رهبری داشتیم، تاکید داشتند که ما در موضوعات و آسیبهای اجتماعی ۲۰ سال عقب هستیم و خواستند که در جهات رفع این عقبماندگی ۲۰ ساله اقدامی جدی شود و فرمودند رفع این معضل و مشکلات با کار عادی ممکن نیست و همه موظف هستند شرعاً و قانوناً کار فوقالعادهای انجام بدهند.
نماینده مردم ملکان در مجلس افزود: امروزه واقعیت جامعه ما به اینگونه است که بیش از ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر زن سرپرست خانواده در کشور داریم و بیش از یکمیلیون و ۱۰۰ هزار نفر خانم مجرد که جدا زندگی میکنند وجود دارد.
تحلیل خبر فوق
در مورد 5/2 میلیون زنان بی سرپرست (سرپرست خانواده) قبلا تحلیلی ارائه کردیم و گفتیم این آمار بدون فرزندان آنها، به اندازه جمعیت برخی از کشورهای عربی همسایه ماست. به عبارت دیگر اینها از نظر جمعیتی می توانند خودشان یک کشور به اندازه کشورهای عربی تشکیل دهند. سپس ریشه ها و آثار و مسائل مبتلابه آنها را تحریر کردیم. امروز به بخش دوم این خبر که گویای وجود یک میلیون و یکصدهزار نفر خانم مجردی است که جدا از خانواده هایشان به صورت تنها زندگی می کنند می پردازیم.
اولین مساله این است که چرا این همه خانم جوان مجرد، خانواده خود را ترک کرده و در منزل مجردی، تنهایی را برگزیده اند؟ آیا با خانواده خود تفاهم ندارند؟ آیا جدا زندگی کردن مزیتی برای آنها دارد؟ چه مزیتی؟ خطرات اجتماعی و اخلاقی که یک خانم مجرد را تهدید می کند در منزل پدرش بیشتر است یا در منزل مجردی؟ برای مقابله با این تهدیدات آیا یک خانم به تنهایی از پس آن بر می آید یا با جمع اعضای خانواده؟ آنهایی که در منزل مجردی چند سال زندگی کردهاند به چه چیزهایی دست یافته اند که اگر در جمع خانواده خود بودند نمی توانستند به آنها برسند؟ از نظر عاطفی و روانی، آیا کسانی که تنها زندگی میکنند بهتر اشباع می شوند یا آنهایی که در جمع خانواده اند؟ از نظر اقتصادی کدامیک با صرفهتر است؟ از نظر هنجارهای اجتماعی کدامیک، تایید اجتماع و جامعه ایرانی را با خود دارد؟ از نظر علمای علوم اجتماعی و تربیتی، مشاوران، روانشناسان و جامعه شناسان، تنهاییگزینی بهتر است یا اجتماعی زیستی؟ اصولا مگر انسان موجودی اجتماعی نیست، چرا باید بر خلاف ذات خود، از جمع خانواده فرار کند؟
اما دومین نکته اینکه ما در برخورد با آسیبهای اجتماعی 20 سال عقب هستیم، چرا؟ چه کسانی در این حوزه بد عمل کرده اند؟ یا مدیریت نداشته اند؟ یا غفلت کرده اند؟ افراد در مسئولیتهای مختلف هر کدام چقدر مقصرند؟ البته دنبال پیداکردن مقصر نیستیم چون فایده ای هم بر آن مترتب نیست، مهم این است که بدانیم اینک چگونه می توان برکوهی از این آسیبها فائق آمد؟! هرکدام از این آسیب ها اگر در جامعه، تثبیت شد و ریشه دوانید، دیگر حذف آنها کاری بسیار سخت و نزدیک به محال است.
هنوز هیچکس نگفته چه طرح و برنامه ای در این راستا برای این همه آسیب های اجتماعی دارد.