در سرمقاله دیروز اشارت رفت که «فرصت نداریم» و باید در وقت کوتاهی که داریم هم عقبماندگی های گذشته را جبران کنیم و هم با نوآوری لحظه به لحظه در مسابقه ای خستگیناپذیر، از دیگر کشورها عقب نمانیم. خلقت انسان به گونهای است که در هر مسیری قرار گرفت ظرفیت آن را مییابد که شگفتی هایی را دائماً خلق کند. ذهن و اندیشه انسان همانند چشمه است هرچه بیشتر از آن برداشت شود منافذش جهت تراوش بازتر خواهد شد. مجهولات انسان بی نهایت است پس هرچه بیشتر کشف کند باز زمینه نوآوری جدیدی را در جلوی روی خویش می یابد.
خداوند هر لحظه در حال خلق کردن است و انسان که روح خدا در او دمیده شده، در رشته و تخصص خود و در حوزه فهم و اندیشه اش می تواند خالق آثار و کاشف معماهای تازه باشد. علم و فهم و نوآوری، پایان ندارد. آنچه مهم است اینکه باید فضای جامعه اقتضای نوآوری داشته باشد. یعنی باید این قدر شب و روز از نوآوری استقبال شود و نوآوران مورد تشویق و تقدیر قرار گیرند که در همه افراد انگیزه نوآوری احیا گردد. متأسفانه موقعی که فضا مرده باشد به جز تعداد اندکی، بقیه به فکر نوآوری نیستند و به روزمرگی و تکرار گذشته و قالبی و بسته اندیشیدن، عادت میکنند. برای تشویق مردم به سوی نوآوری، ابتدا باید مسئولان چنین روحیهای داشته باشند و اهمیت و ارزش آن را درک کنند وبه دور از شعار به حمایت تمام قد از نوآوران و خلاقان و مبتکران روی آورند.
اِشکالی که در جامعه ما وجود دارد این است که قدر نیروهای زبده و خلاق خود را نمی داند. معمولاً موقعی که این افراد در کشورهای دیگر می درخشند و در سطح جهان مشهور می شوند، آن موقع به فکر می افتیم که چه کار کنیم! چرا باید این گونه باشد؟ چرا خودمان به اینها بهای لازم را نمی دهیم که در کشور خودمان بدرخشند و از اینجا پیام نوآوری و خلاقیت به جهان صادر شود؟ آیا ما همین الان به صورت بالقوه و بالفعل مغزهای خلاق و نوآور در جامعه نداریم؟ یا داریم ولی شب و روز باید آنها التماس این و آن بکنند تا شاید بفهمند که چه می گویند! پروفسور سمیعی، پروفسور حسابی، پروفسور هشترودی و... درخشش خود را از کجا آغاز کردند؟ حتماً باید خارجی ها بگویند شما چه مغزهایی دارید تا ما باور کنیم؟
پروفسور عبدالسلام پدر بمب اتم پاکستان و همفکر و همسنگ انیشتین که نظرات جدیدی در علم فیزیک داده می گفت: پس از رسیدن به موفقیت های چشمگیری در غرب، به وطنم پاکستان رفتم و به آنها اعلام همکاری کردم. پس از مدتی سرگردانی به من گفتند فعلاً بیا مسئولیت ورزش پاکستان را برعهده بگیر تا بعد تو را به رشته و کار دلخواهت بگماریم! من هم چمدان بستم و دوباره راهی غرب شدم و...
اولین قدم در شکوفایی یک جامعه این است که نخبگان و نوآوران خود را عمیقاً درک کند، سپس آنها را تشویق و تقدیر کرده و فضا را برای آنها باز و مهیا نماید. فراموش نکنیم که هر چیزی زمینهای می خواهد و ایجاد فضای پرنشاط و کارآمد خلاقیت و نوآوری، لازمه پیشرفت و ترقی جامعه ماست.