بدون اینکه وارد مباحث پیچیده جمعیت شناسی شویم ساده ترین فرمولی که برای همه مردم قابل فهم و محاسبه می باشد و براساس آن می توان «مدت زمان دو برابر شدن جمعیت یک کشور را تخمین زد» ذیلاً می آوریم.
اگر عدد ثابت 70 را تقسیم بر میزان نرخ رشد جمعیت یک کشور بکنیم و این نرخ رشد در سالهای بعد نیز ادامه داشته باشد، تقریباً مدت زمان دو برابر شدن جمعیت یک کشور قابل محاسبه است. نرخ رشد جمعیت کشور در دوره سرشماری 65-1355 حدود 9/3 درصد بود. اگر برای سالهای بعد از سال 1365 همین نرخ رشد جمعیت ادامه می یافت حدود 18 سال بعد جمعیت ایران که آن زمان حدود 50 میلیون نفر بود به دو برابر آن یعنی 100 میلیون نفر می رسید.
به عبارت دیگر اگر نرخ رشد جمعیت کشور ما با همان شتاب 5/3 درصد ادامه می یافت در سال 1383 ما به جمعیت 100 میلیونی می رسیدیم! ولی با تدابیری که بعد از جنگ اندیشیده شد و سیاست کاهش زاد و ولد دنبال شد در سالهای بعد نرخ رشد جمعیت به سرعت پایین آمد به نحوی که در فاصله ی سالهای 75-1365 به 96/1 درصد و در دهه1375-85 به 61/1 رسید. البته طی چند سال گذشته که مجدداً سیاست افزایش جمعیت در برنامه کشور قرار گرفته تغییراتی در این نرخ رشد دیده می شود که پس از سرشماری جدید وضعیت دهه 95-1385 دقیق تر معلوم خواهد شد. اگر فرض کنیم که مردم همگام با برنامه مسئولان کشور، تصمیم به افزایش جمعیت داشته باشند و نرخ رشد به مدت 10 سال با میانگین 2 درصد جلو برود با این فرمول مواجه خواهیم بود که: ( ) یعنی از سال پایه (1395) مدت 35 سال طول می کشد تا جمعیت کشور به دو برابر تعداد کنونی که حدود 78 میلیون نفر برسد و مساوی 156 میلیون نفر شود.
اینکه چه آمار جمعیتی برای کشور ما مطلوب است به تحلیل عوامل متعددی مربوط است که معمولاً جمعیت شناسان ، جامعه شناسان ، اقتصاددانان و... هرکدام با ارائه شاخص هایی می توانند نرخ مطلوب رشد جمعیت را تعیین کنند.
امّا آنچه برای مردم مهم است وجود امکانات و رفاهی است که بتواند جوابگوی این جمعیت باشد. مردم به این فکر می کنند که در یک خانواده با چه تعداد جمعیت می توانند از ابتدای تولد تا دوران بزرگسالیِ فرزندان شان را از لحاظ خوراک، پوشاک، بهداشت، دارو و درمان، مسکن، تحصیل، اشتغال، ازدواج و... را تدارک کنند و آیا درآمد خانواده و شرایط اقتصادی جامعه اجازه افزایش فرزند را به آنها می دهد یا نه؟ همچنین مسئولان کشور تا چه جمعیتی را می توانند به رفاه نسبی و مایحتاج اولیه و پیشرفت فردی و اجتماعی برسانند و از اداره کشور عاجز نباشند. البته صِرف کم یا زیاد بودن جمعیت کشور دلیل بر رفاه یا فقر نیست چرا که کشوری همانند چین با بیش از یک میلیارد نفر جمعیت ولی با مدیریتی قوی توانسته است با اداره خوب کشورش ، یکی از اقتصادهای برتر جهان نیزس بشود. کسانی که با علم مدیریت آشنا هستند میدانند که فاکتور اصلی پیشرفت یک کشور صرفاً جمعیت نیست بلکه مدیریت علمی در همه ابعاد و زمینه ها شرط داشتن کشوری قوی، توانمند، پیشرفته با رفاه و امکانات عالی و مدرن خواهد بود.