یادمان نمیرود که ریشه اعتراضات مردمی در خاورمیانه و کشورهای عربی که سپس چند کشور مهم عربی را فرا گرفت و به جنگهای خانمانسوز انجامید از حرکتهای ساده اولیه مردم شروع شد و جزر و مد آن اکثر کشورهای عربی را فرا گرفت چیزی که نامش را «بهار عربی» یا به قولی «بیداری اسلامی» و تعبیراتی شبیه اینها گذاشتند. در ابتدا هیچکس باور نمیکرد که تونس، سودان، لیبی، مصر، بحرین، سوریه و... یکی پس از دیگری به ورطه جنبشهای منطقه وارد شوند و بعد گروههای تروریستی همه کشورهای دیگر را وارد جنگ کنند. امروز علاوه بر کشورهای فوقالذکر، کشورهای عربستان، ترکیه، روسیه، امارات، ایران و لبنان به طور مستقیم یا غیرمستقیم و یا در حاشیه، به نوعی له یا علیه تروریستها و سوریه گرفتار جنگ هستند. از آن طرف نیز برخی کشورهای اروپایی و آمریکا نیز هیزم این آتش را مهیا کرده و آن را برافروخته نگه میدارند با این حساب، بخش مهمی از کشورهای جهان به صورتهای مرئی یا نامرئی، مستقیم یا غیرمستقیم با هم در حال جنگ هستند.
اینکه از این پس با روی کار آمدن ترامپ، این معادله به چه نحو تغییر خواهد کرد، به جزر و مد انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا ارتباط دارد. اعتراضات مردم بعد از رای گیری ریاست جمهوری در آمریکا و اعلام پیروزی ترامپ، بدون شک در برنامه کوتاهمدت ترامپ تاثیرگذار خواهد بود و مقداری با احتیاط بیشتر وارد این معادله خواهد شد اما در دراز مدت،ترامپ راه خود را در پیش خواهد گرفت و برنامه و افکار خود را با سنجش محتاطانه بازخورد (feedback) آن عملیاتی خواهد کرد. در اینجا ترامپ باید عکسالعمل دو حوزه را دائما ارزیابی کند: یکی حوزه داخلی و دیگری حوزه کشورهای خارجی. به نظر میرسد ترامپ بیش از آنچه تحت تأثیر بازخوردهای خارجی باشد به بازخوردهای داخل کشورش نگاه میکند و قدم به قدم تصمیم میگیرد. از جهت دیگر، آنچه با توجه به اعتراضات بیسابقه مردم آمریکا، پیشبینی میشود اینکه در آینده، این نوع اعتراضات به کشورهای اروپایی هم کشیده خواهد شد و احتمال اینکه پس از هر انتخاباتی در این قاره، چنین اعتراضاتی از مردم سر زند، بعید نیست و شاید نسخه دوم بهار عربی، این بار در کشورهای اروپایی رخ دهد اما به چه شکل و محتوایی، باید گذشت زمان نشان دهد.