سرزنده بودن هر ملتی به میزان «نشاط و سلامتی» است که در زندگی فردی و اجتماعی آن ملت جریان دارد. نشاط معطوف به روح و روان و سلامتی معطوف به جسم است، صد البته این دو بر یکدیگر اثر متقابل داشته و باعث تقویت همدیگر می شود. اگر بین نشاط و سلامتی اولویت بندی علّی کنیم، نشاط را باید زیربنا و مبنای سلامتی جسم و روان قلمداد کنیم. بنا به اظهارات پزشکان، بسیاری از بیماری های جسمی ریشه در اعصاب و روان انسان دارد. حتی سخت ترین نوع سرطان را می توان با بالا بردن روحیه مریض و ایجاد نشاط و شادی در او، کنترل کرد و تا اندازهای بهبود بخشید. هرچه انسان، روح خود را در پرتو غم و غصه و ناراحتی رنجور کند به جسم او نیز سرایت می کند. ما میتوانیم از «کمترین امکانات» بهترین شادیها و سلامتی روح و جسم را خلق کنیم و از طرف دیگر با «بیشترین امکانات» می توانیم غرق در غم و غصه شویم و جسم و روحمان را آزرده و محزون سازیم.
معمولا همه دولت ها در جهان برای اینکه ملتی سالم، قوی و بشاش داشته باشند، سعی می کنند، در تقویم کشور خویش، روزهای شاد را افزایش داده و کمتر به مرور مناسبتهای دردناک بپردازند چون معتقدند که نباید روح و عواطف مردم را جریحهدار کرد. از نظر فردی هم روانشناسان به مردم توصیه میکنند که دائم به تکرار و مرور خاطرات تلخ گذشته نپردازند چراکه آثار منفی بر روح و جسم آنان خواهد داشت.
حکومت ها در برابر همه نیازهای اجتماعی ملت خویش، مسئولیت دارند و از جمله نیازهای اساسی مردم نیاز به «نشاط و سلامتی» است. سوال این است که حکومتها چگونه می توانند مردم خود را در اوج نشاط و سلامتی جسم و روان نگه دارند؟ در وهله اول مردم باید دغدغهمند و غصهدار نیازهای اولیه و فیزیولوژیک خود نباشند؛ نیازهایی همچون خوراک، پوشاک، مسکن، ازدواج، دارو و درمان، شغل و... بسیاری مواقع افرادی که این امکانات اولیه را نداشته باشند، افسرده شده و تحت فشار طولانی مدت این مایحتاج قرار می گیرند. پس تامین رفاه اولیه جسمانی، مردم را از دغدغه خارج کرده و نوعی نشاط و اطمینانخاطر به آنان می دهد. از برآورده شدن نیازهای فیزیولوژیک تا نیاز به خودیابی و کمال، هرکدام نوعی شادی و لذت به انسان می بخشد که حکومت باید بر روی همه سطوح نیازهای جامعه، برنامه ریزی کرده و آنها را عملیاتی کند. برخی از افراد که خشک مقدس هستند و از اسلام فقط سوگواری آن را شناختهاند، حتی در ولادت ها و جشنها هم که هنر خوشحال کردن مردم را ندارند، دوباره شکل و روح اعیاد و جشنهای مذهبی را با ماتم آغشته میسازند و حتی نوع دست زدنشان را با سینهزنی همسان میکنند، اینها به یقین راه را گم کردهاند و ثابت شده که به مرور زمان هزینههای سنگینی به دین وارد میسازند و زمینه دینگریزی را فراهم می آورند. بزرگانی که با عرفان حقیقی سر و کار دارند میدانند که حقیقت عبادت، انسان را به وجد و بهجت میآورد و کسانی که در خلوت با حضرت دوست، وارد حریم عشق الهی میشوند، از شدت بهجت و شادی و نشاط، سبکبال در زیباترین حالت روح، به عالم سلم و صفا پرواز میکنند.
اصل دین یعنی نشاط و شادی، غم و غصه در حاشیه و فرعند و گاهگاهی خود را نشان میدهند که آن هم به علت همدردی با پاکان و نیکان و ظلمی که به آنها شده، میباشد وگرنه اصالت با شادی و نشاطی است که از دین تراوش میکند.
به هر حال شاید همه مردم به دلایل مختلف نتوانند به این لذات و نشاطهای معنوی برسند، پس نباید آنها را از نشاط و شادی معمول و مرسوم و حلال که در قالب جشنهای ملی، طبیعت و ایام مختلف برگزار میشود، محروم نمود و سرزنش کرد.
به یاد داشته باشیم که یک ملت پرانرژی و با نشاط و سالم، بزرگترین سرمایه برای یک کشور است.