خداوند ذهن و اندیشه انسان را به گونه ای خلق کرده است که همه گره های فروبسته را در آن عالم بی انتها می گشاید. توان جسم ما محدود است؛ تا حدودی لمس می کنیم، تا مسافتی میبینیم، تا حدی قدرت بوییدن داریم، تا فاصلهای می شنویم، ذائقه ما تا حدودی جواب می دهد و توانایی دست ها و پاهایمان در محدوده خاصی است. به هر حال هر آنچه که به جسم ما مربوط می شود همگی بسیار ضعیف و ناتوان است اما در مقابل، آنچه مربوط به عالم اندیشه ما می شود هیچ حد و حصری ندارد و باید به خالقش تبریک گفت. ولی ما در طول شبانه روز بیشتر از جسم، بهره گرفته و عقل و اندیشه را در حد نیاز و ضرورت به کار می گیریم در حالی که کلید همه مشکلات در آنجاست.
تعداد انگشت شماری از انسانها که فکرشان را، مقداری بیشتر از ما، به کار انداختند این همه اختراعات ، نوآوری ها و خلاقیت ها از خود بروز داده و دنیای ما را متحول کردند. مگر در بین میلیاردها انسان فقط یک نفر می توانست مخترع برق، تلفن، اینترنت، شکافنده اتم و... باشد؟ آیا واقعا بقیه نمی توانستند یا نخواستند و دنبال یافتن «راه حل» نبودند؟
بدون شک انسانهایی بودند و هستند که به مراتب هوشی سرشارتر از مخترعین، مکتشفین و مبدعین داشته و دارند ولی از آن به خوبی استفاده نکرده اند. هنوز ذهن و اندیشه خیلی افراد، همانند چاه های نفت سربسته، پلمپ و دست نخورده است. آیا اندیشه انسان از یک چاه نفت، اهمیت کمتری دارد؟ ما به چاه های نفت مان می بالیم و آن را منبع درآمد کشور می کنیم ولی این همه استعداد و ذهن های خلاق را، بدون بهره وری رها کرده ایم.
خودمان نیز از آنچه در درون داریم غافلیم. اگر هر روز، صبح که از خواب برمی خیزیم تا شب که به رختخواب می رویم، به یافتن راه حلهایی هرچند پیرامون امور روزمره و جزیی، بپردازیم، توان زایندگی فکری ما افزایش خواهد یافت و این چشمه خدادادی، بیشتر و بیشتر خواهد جوشید و همانند آتشفشان فوران خواهد کرد و آنچه در درون خود پنهان کرده، آشکار خواهد ساخت. بیاییم هر روز به «راهحلی» بیندیشیم و در این نهضت راهحلیابی به یکدیگر مشورت بدهیم و به تبادل افکار و اندیشه بپردازیم. چطور ساعتها کنار هم مینشینیم و حرف های بیهوده و بیارزش میزنیم که نهایتا از جمع بندی آنها غیبت ،حسادت ، تهمت و دروغ بیرون میآید اما برای راه حل یابی، چارهاندیشی، گرهگشایی و استفاده از علم بیکران عقل و اندیشه خدادادی، این قدر ضعیف و غافلیم؟!