بعضی اشخاص به لحاظ شخصیتی، فکری و اعتقادی به گونه ای هستند که علاقه و اشتیاق وافری به گره گشایی از مشکلات دیگران دارند. این افراد که حسّ انسان دوستی و دگرخواهی در آنان قوی است بخشی از اوقات، افکار، اموال و امکانات خود را در مسیر کمک به دیگران مصروف می دارند. قلب مهربان و رئوف آنان، نمی تواند دیگران را در رنج و سختی ببیند و خودشان در رفاه و آسایش باشند. حتی به کسانی که شاید زمانی در حق آنان عملکرد و رفتار بدی داشته اند، باز مهربان و یاری رسان هستند. این کمک، محدود به فقرا و نیازمندان نمی شود بلکه هرکس که گره ای در زندگی اش باشد و نیاز به ناجی و گشاینده ای داشته باشد را شامل می شود.
هیچ فردی نمی تواند ادعا کند که در طول زندگی اش با هیچ گره ای در شغل، خانواده، سلامتی، روابط با دیگران، معاملات و... مواجه نخواهد شد. بعضی مواقع اقویا بیشتر از ضعفا گرفتار می شوند و با گرههای پیچیده و محکم تری روبرو می گردند. کمک کنندگان و گره گشایان از همه اقشار و سطوح جامعه می توانند باشند. گاهی یک فرد ضعیف می تواند با سرپنجه تدبیر گره از کار یک فرد قوی بگشاید؛ پس ذهنمان سراغ این نکته نرود که گره گشایان و حلال مشکلات مردم، افراد قوی، ثروتمند، صاحب منصب و امثالهم هستند، نه هرکس در هر سطحی می تواند این نقش را بازی کند، کافی است که روح بلند، قلب مهربان و نیت خیری داشته باشد و بدون چشمداشت و توقع به گرهگشایی دیگران مبادرت ورزد.
اما گروه وارونه ای هم هستند که کارشان گره زنی در کار دیگران است؛هرچه بتوانند به هر صورتی، در هر کاری، به هر اندازه ای گره در کار و زندگی دیگران ایجاد میکنند. بعضی از اینکه دیگران را در سختی و شکست و بن بست ببینند، لذت می برند. این ها از نظر روحی و روانی و شخصیتی افرادی مریض محسوب می شوند هرچند در ظاهر هیچ نوع مریضی نداشته باشند. گاهی به کارمند اداره ای، تعمیرکاری، کارگری، استادکاری و... مراجعه می کنید و باید او کار شما را انجام دهد اما به جای کمک و انجام کار شما، چند گره در کارتان می اندازد و شما را اذیت و عصبانی می کند و از اینکه شما را با یک بحران روحی مواجه کند، لذت می برد. اینها مشکلات روحی و شخصیتی خودشان را به دیگران منتقل میکنند و آسایش و آرامش را از جامعه می گیرند.
حال این دو گروه (گرهزنان- گره گشایان) را با یکدیگر مقایسه کنید و با ویژگی هایی که دارند آثار و تبعات رفتار آنان را در جامعه بررسی کرده و ببینید چه راه هایی وجود دارد که هرکدام از ما با تشویق گره گشایان، به تعداد
آنان بیفزاییم و با اصلاح رفتار گرهزنان، از تعداد آنان در
جامعه بکاهیم.