از دیدگاه روانشناسی و نیز از منظر دینی و اعتقادی و نیز از نگاه عاطفی و احساسی و مضافاً از دید سیاسی هرگاه مردمی گرفتار درد و آلامی در بعد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... هستند گویندگانی که تریبونی در اختیار دارند باید مرهمی بر زخم آنان بگذارند؛ نه اینکه در لایههای زخم آنها بیشتر فرو ببرند.
این روزها مردم کشور ما به خاطر مشکلات عدیدهی گرانی، بیکاری، طلاق، اعتیاد، انواع بیماریهای غریب و آشنا، کلاهبرداریها، چکهای برگشتی، اقساط بانکی و... شنیدن اخبار نحس اختلاسها و چپاول بیتالمال، اختصاص بودجههای کلان به اینجاوآنجا و دهها مشکل دیگر جسم و روح ناآرام و مجروحی دارند و باید طبیبانی در جامعه یافت شوند که با سخنان و اعمال آرامشبخش خود، مرهمی بر این زخمهای کهنه و نو بگذارند ازجمله مشکلاتی که چند ماهی است گریبان میلیونها ایرانی را گرفته، اوضاع وخیم صندوقها و تعاونیهای اعتباری است که بعضاً به نامهای مقدس، پولهای مردم را گرفته و نزد خود نگهداشته است و از برگرداندن آن به صاحبانشان و رد امانت، خودداری کرده و طرفه میروند.
معلوم نیست این مراکزی که پولهای مردم را بلوکه کردهاند توسط چه افرادی و با پشتوانه چه کسانی حمایت میشوند که از اینهمه اعتراضات مردمی و آشوبهایی که در کشور تولید کرده است، ککشان نمیگزد و خم به ابرو نمیآورند و کسی هم نیست که اینها را در محضر مردم به پاسخگویی بکشاند. رادیو و تلویزیون نیز برنامههایی که هیچ نیازی از سلسله نیازهای مردم را پاسخ نمیدهد، پخش میکنند؛ ولی با مالباختگانی که بیش از شش ماه هست که دائم اعتراض و اعتصاب و تحصن میکنند، مصاحبههای شایسته و درخور نمیکنند؛ و مدیران عامل و هیئتهای رئیسه آنها را به میزگرد و جواب و سؤال نمیکشانند.
دیگ صبر مردم روزبهروز بیشتر درحال جوش آمدن است؛ ولی متأسفانه سخنرانان و مسئولان زیربط حرفی و پیامی که مردم را آرام کند بر زبان نمیرانند بلکه بعضاً با سخنان نسنجیده خود بر عصبانیت مردم میافزایند.
در روز 9 دیماه سخنران محترمی که از تهران قدم رنجه کرده و به شیراز آمدند بهجای اینکه بتوانند جو ناآرام و مردم ناراحت را به آرامش برساند میگویند تجمعات امروز موضوع تازهای نیست و بارها در تهران موضوع تجمع طلبکاران بانکی را شاهد بودهایم.
این سخن از کسی که زمانی سکان صداوسیما را در اختیار داشته و باید مخاطبشناسی را بهخوبی بلد باشد و بداند که در هر زمان و محیطی چگونه حرف بزند که به مردم آرامش بدهد بسیار تعجبآور و بعید به نظر میرسد!
اینکه اعتراض طلبکاران موضوع تازهای نیست حاکی از بیتوجهی به حقوق مردم و سبک گرفتن خواست و مطالبات آنان است و اینگونه سخن گفتن مردم را عصبانیتر میکند. این نحوه سخن آنان با هیچ معیار روانشناسی، اجتماعی، دینی و اعتقادی، عاطفی، عقلانی و سیاسی قابل توجیه و پسندیده نیست.
متأسفانه سالهاست که اکثر سخنرانان، همین شیوه را دنبال میکنند و به تنها چیزی که توجه نمیکنند قضاوت و نگرانیهای مردم است، اینها فقط یک روی سکه را میبینند و برای خوشایند آنها سخن میگویند. روی دیگر سکه که مردماند و در دریای مواج و غرق کننده گرفتار آمدهاند به تعارف و شوخی و سرسری میگیرند.
مردم امروز از بیسواد و باسواد و تحصیلکرده و همه و همه در چنگال مشکلات عدیده گرفتار آمدهاند از طرف دیگر کشور و انقلاب و امنیت کشورشان را دوست دارند و سخنان ناپخته و رفتارهای حسابنشده را برنمیتابند و پیامشان اجرای عدالت علی(ع) و توجه به شمع بیتالمال و جلوگیری از متجاوزان به حقوق مردم و مفت خواران است که امید است این پیام بهخوبی شنیده شود، نه به فرداهای نامعلوم حواله داده شود. زبان حال امروز مردم این شعر است:
تن درستان را نباشد درد ریش/ جز به همدردی نگویم درد خویش/ تا تو را حالی نباشد همچو ما/ حال ما باشد تو را افسانه، پیش