شبکههای مجازی به خودشیفتگی افراد دامن میزند و با افزایش میل به دیده شدن هیزم به آتش این اختلال میریزد، اغلب افرادی که بدون هیچ هنری در شبکههایی مانند اینستاگرام دنبال کنندههای زیادی دارند و بهاصطلاح ستارهای این دنیا لقب گرفتهاند ویژگیهای مشترکی دارند، ویژگیهایی که با کنار هم گذاشتن آنها میتوان به این نتیجه رسید که آنها فقط شبحی از یک ستاره هستند.
جام جم آنلاین: ستارههای اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی معمولاً نمیتوانند با دیگران همدلی کنند، آنها تمایلی وصفناشدنی به توجه دیگران دارند، اما هنگام روبهرو شدن با افراد از خود واکنشی سرد نشان میدهند. این افراد معمولاً برای انتخاب دوستانشان نیز فاکتورهای خاصی را در نظر میگیرند، آنها چشم روی ارزشهای انسانی میبندند و اطرافیان خود را با توجه به موقعیت اجتماعیشان انتخاب میکنند، علاقه دیوانهوار به تحسین شدن و خود مهمپنداری مفرط نیز از دیگر ویژگیهای این افراد خودشیفته است. ماجرا وقتی نگرانکننده میشود که این ستارههای پوشالی روی دیگر کاربران تأثیر بگذارند، افرادی که بهعنوان شاخ مجازی نیز شناخته میشوند و دستبهکارهایی میزنند که با هیچ منطقی نمیشود تأییدشان کرد.
رواج چالشهایی مانند ماشین پیاده، مانکن و کارت ملی بهخوبی از تأثیرگذاری این ستارههای پوشالی حکایت دارد، رواج تفکر این افراد در شبکههای مجازی و رقابت پوچ کاربران برای گرفتن لایک بیشتر باعث شده بسیاری از افراد در صفحات خود مسائلی را مطرح کنند که تا پیشازاین شرم داشتند آنها را در خلوتشان هم به زبان بیاورند.
شبکههای مجازی این روزها در دنیا فراگیر شدهاند و نمیتوان استفاده از آنها را محدود کرد. برای نمونه هرروز در اینستاگرام بیش از 5/3 میلیارد لایک ردوبدل میشود تا 80 میلیون عکسی که آن روز در این فضا مجال انتشار یافتهاند مورد قضاوت قرار گیرند در همین مدت نیز یک میلیارد و 400 میلیون نفر از زندگیشان در فیسبوک مینویسند.
بنابراین نمیتوان بیخیال این دنبال بزرگ شد به همین خاطر برای داشتن ستارههای واقعی در شبکههای مجازی باید برنامه داشت و این اتفاق میسر نمیشود به جز با فرهنگسازی برای بهبود رفتار مردم و تلاش برای معرفی و پرورش قهرمانهایی که به معنی واقعی ستارهاند، نه شبحی از آن.
مهدی آیینی روزنامهنگار
تحلیل خبر
پدیده خودشیفتگی افراد رابطهباز بیمحتوا، چند سالی رو به گسترش است.
از برخی مجریهای حرفمحور نامتناسب، اما مدعی که خود را بهزور پول و پارتی به مردم تحمیل کردهاند، گرفته تا افرادی که در فضای مجازی ماهیتی نامعلوم و هویتی حبابگونه دارند و همینطور آدمکهای پوک و پوچی که در سرقت مطالب رسانهای و انتشار آنها بهنام خود، دکان درست کردهاند و کاسبیهایی را راه
انداختهاند، همه و همه پس از میدان یافتن و میداندار شدن، بهتدریج، امر به آنان مشتبه شده و دچار خودبزرگبینی و خودشیفتگی نفرتزایی میشوند که آثار آن را در شماری از حرکتهای اجتماعی و نقد و نظرهای رسانهای نیز مشاهده میکنیم.
چنانچه هرچه زودتر برای رفع و دفع این پدیده نامیمون چارهاندیشی نشود، بهمرورزمان شاهد از دست دادن سرمایههای ارزشمند اجتماعی و همچنین از دست رفتن اعتماد عمومی نسبت به وسایل ارتباطجمعی خواهیم شد که این امر، مشکلات و معضلات بسیاری را به دنبال خواهد داشت و جبران آنها اگر غیرممکن نباشد، بهیقین بسیار دشوار و هزینهبر خواهد
بود.