استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی اظهار داشت: امروز قدرت خرید یک دلار به 25 سنت رسیده است و به همین دلیل این پیشنهاد داده شد که ذخایر نفتی به جای دلار بر پایه یورو به فروش برسد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، عباس شاکری در نشست بررسی «سیکل معیوب تورم ایران از کجا نشات میگیرد؟» با بیان اینکه باید به مسائل دیدی وسیعتری داشته باشیم، اظهار داشت: معتقدم ریلی که از برنامه اول توسعه کار گذاشتیم، اقتضائاتی دارد که همین سیاستها از دل آن بیرون آمده است. در برنامه اول، رشد نقدینگی را 7 الی 8 درصد هدفگذاری کردند که این عدد در برنامه دوم به 12.5 درصد رسید اما دولت دید که قابل کنترل نیست و آن را رها کرد.
وی ادامه داد: همین روند را در دولت سازندگی، اصلاحات، مهر و تدبیر هم میبینیم. تمام این دولتها نقدینگی را 7 برابر کردند و رفتند، استثنائی در بین دولتها هم نبود.
این کارشناس اقتصادی افزود: در یکی از تحلیلها، دلایل رشد نقدینگی تا سال 93 را مورد ارزیابی قرار دادهام و یکی از دلایل انحراف برنامههای توسعه، شوک درمانی و بحث درونزایی پول تأیید شده است. البته پول به طور کامل درونزا یا برونزا نبوده اما یک وجه قالب را پیدا میکند و اینکه در سالهای گذشته پول درونزا فعال بوده است.
شاکری با بیان اینکه نقدینگی از طریق قیمتها بر روی نرخ ارز تأثیر میگذارد، گفت: میگویند برای ارتقای صادرات در شرایط تورمی، با ثبات ارز به مشکل برخورد میکنیم اما نمیگویند با ارتقای فناوری و ثبات نرخ ارز هم، صادرات از این رو به آن رو میشود.
وی به اشاره روند تغییر نقدینگی اظهار داشت: در حالی که در دهههای اخیر نقدینگی چیزی حدود 355 میلیارد تومان بوده امروز نقدینگی به 460 هزار میلیارد تومان رسیده است. به عبارت دیگر نقدینگی بیش از 12 هزار برابر شده و در عین حال میزان تولید ناخالص ملی با پایه سال 95، 1.45 برابر افزایش یافته است. اگر این دو شاخص یک دیگر را پوشش دهند میتوان گفت 9 هزار برابر نقدینگی آماده برای تورم است، اما شاخصهای قیمتی 1800 برابر شدهاند.
این کارشناس اقتصادی درباره تضعیف ارزش دلار آمریکا تأکید کرد: امروز قدرت خرید یک دلار به 25 سنت رسیده است و به همین دلیل این پیشنهاد داده شد که ذخایر نفتی به جای دلار بر پایه یورو به فروش برسد.
شاکری با اشاره به کاهش ارزش پول ملی کشورمان گفت: تمام این عوامل باعث شده که ارزش پولی ملی در طول این سالها 17 هزار برابر کاهش پیدا کند.
وی با بیان اینکه در این موضوعات ما بحث مکاتب را نداریم، ادامه داد: ما درباره هیچ مکاتبی حرف نمیزنیم بلکه بحث ما دوره گذار روسیه از سال 1992 تا 1998 یا دوره گذار کره جنوبی از سالهای 1960 تا 1990 است. باید یا مسئولان پاک دست برای دوره گذار جان بدهند نه اینکه محلی برای رانتخواری باشد.
این کارشناس اقتصادی گفت: اقتصاد مجموعه نظریاتی است که با تحول شرایط دچار تحول میشود، اقتصاد یک کلیشه یا 5 صفحه یا یک کتاب نیست که با خواندن آنها به اقتصاددان تبدیل شویم. اگر درباره تورم صبحت میکنیم همه مردم میدانند پس از تحریمهای ترامپ در سال 96 دچار تورم شدیم. در حال حاضر 70 تا 80 درصد از منابع ارز متعلق به دولت است و تابع عوامل بیرونی هستند از این رو در این بخش شرایط رقابتی وجود ندارد و اساساً ما بازاری نداریم. از همین روی نیرویهای بینام، قیمت تعیین میکنند و عرضه و تقاضا تسویه و مساوی میشوند.
وی تأکید کرد: بازار در حال حاضر تمام مشکل این است که پول ملی 17 هزار برابر نسبت به دلار آمریکا کاهش پیدا کرده اما میزان افزایش نقدینگی 8 هزار و 700 برابر بوده است.
شاکری با اشاره به تغییر یارانه حاملهای انرژی در سال 86 اظهار داشت: در سال 86 قیمت بنزین فوب خلیج فارس بود و همین تغییر باعث تورم و جهش ارزی در سال 91 شد و همین اتفاق در سالهای 93 و 96 اتفاق افتاد که همه این موضوعات هزینههای بسیاری برای اقتصاد تراشید.
تحلیل خبر
بدون شک، امروز، اقتصاد کشورها در جهان حرف اول را میزند. قدرت هر کشوری و حکومت آن با قدرت اقتصادیاش میسنجند. اگر اقتصاد به معنای علمی و جامع آن در کشوری، تحقق یابد، سرمایهگذاریاش بر روی علم و تحقیق و پژوهش، فرهنگ، بهداشت و درمان، امور نظامی و دفاعی و ... به مراتب قویتر و گستردهتر خواهد بود و در همه این حوزهها، میوهها و ثمرات عالی خواهد چید. با اوجگیری قدرت اقتصادی، نوآوری و ابتکار و اختراع و تنوع و حجم تولیدات جهان پسند، هم افزایش یافته و از طرف دیگر با بالارفتن درآمد سرانه، مردم در رفاه بیشتری قرار خواهند گرفت.
امروز در جهان، توانایی مدیران هر کشوری را با سرپنجه تدبیر اقتصادی آنها قضاوت و ارزیابی میکنند.
کشورهای فقیر، جایی در معادلات بینالمللی ندارند و تصمیم گیر اصلی برای جهان، کشورهای ثروتمند با اقتصاد علمی و پویا هستند.
در حالت پویایی و توسعه همه جانبه اقتصادی، ارزش پول ملی نیز در مقایسه با ارزهای مطرح بینالمللی جایگاه ویژه و برجستهای پیدا میکند و همه کشورهای دیگر خواهان مراودات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و علمی با آن میشوند. این استقبال جهانی از چنین کشوری، لحظه به لحظه به بالندگی بیشتر آن منجر شده و در ردیف قدرتهای ردیف اول جهان قرار میگیرد.
ما اگر میخواهیم چنین سرنوشت ممتازی داشته باشیم باید در بسیاری از اهداف و برنامههای خویش تجدیدنظر اساسی کنیم و طرحی نو دراندازیم.
با کاهش 17 هزار برابری ارزش پول ملی و دست خالی و در شرایط فعلی چه قدرتی را در جهان داشته و خواهیم داشت؟!