کارشناس مسائل بینالملل گفت: واشنگتن اصولاً شوروی را با جنگ فرسایشی از پای درآورد و حالا همان سناریو را علیه چین اجرایی کرده است.
فریدون مجلسی، کارشناس مسائل بینالملل در تشریح دلایل تشدید تنش میان چین با همسایگانش در گفتوگو با خبرنگار ایلنا عنوان کرد: واقعیت این است که تمایلات چین و آمریکا به نوعی یک درخواست توسعهطلبانه به حساب میآید و پکن هم در همین شرایط حالا به یک قدرت اقتصادی و نظامی تبدیل شده و اساساً در حال پیمودن راه اتحادیه اروپا و ایالات متحده است. باید بپذیریم که چین دیگر همانند گذشته نیست و به دنبال اقدامهای گستردهتر رفته است؛ به عنوان مثال طرح جاده ابریشم جدید از یک سو به دنبال ایجاد یک کریدور جدید به نفع پکن بوده و از سوی دیگر هم این کشور به دنبال آن است که تکیه خود به کشورهای خارجی به خصوص در حوزه اقتصاد را کمتر کند.
وی ادامه داد: این وضعیت در حالیست که ایالات متحده، فرانسه و حتی انگلیس از گذشته تاکنون به دنبال گسترش سلطه خود بر جزایری هستند که بدون صاحب رها شدند و از منظر دیگر چین هم مایل است که همین موضوع را با ادبیات خاص خود تکرار کند و به دنبال کسب منافع خود برود. این وضعیت در حالیست که انگلیس در مورد جزیره مالویناس متعلق به آرژانتین دست به حمله نظامی زد و سعی کرد به هر ترتیب که شده آنجا را اشغال کند و حالا چین هم با مدلی دیگر به دنبال تکرار همان تاریخ است ولی غرب این رفتار پکن را به دلیل ضربه زدن به منافع خود نمیپذیرد.
از منظر دیگر ایالات متحده به نوعی میخواهد که بازار کشورهای اطراف چین مانند ویتنام، فیلیپین، اندونزی و غیره را در دست خود داشته باشد و این دقیقاً به ضرر پکن تمام خواهد شد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: باید گفت که این مسئله صرفاً به مقوله امنیت مربوط نمیشود، بلکه مسائل اقتصادی و توسعه در نوک هرم این پرونده قرار دارد. چین سعی میکند که در این فضا به هیچ وجه وارد جنگ با غرب نشود و در این راستا به دنبال آن است که به هر نحوی خود را در سایه قرار دهد و در نهایت منافعش را بر اساس راهبردهای کلان خود تأمین کند. به عنوان نمونه، در مورد تایوان دیده شد که چین از مقابله نظامی با آمریکا چشمپوشی کرد اما هنوز هم میخواهد که به هر ترتیب وضعیت به سمت و سوی خلق بحران جدید سیر کند ولی پکن نگران آمریکا و به خصوص خروجی انتخابات نوامبر است. واشنگتن در گذشته به نوعی شوروی را با جنگ فرسایشی از پای درآورد و در همان حال، میلیونها دلار در صنعت خود هزینه کرد تا قطب مخالف یعنی بلوک شرق و به خصوص اتحاد جماهیر شوروی هم مجبور به صرف هزینههای کلانتر شود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: بر همین اساس پس از اتمام جنگ ویتنام، ایالات متحده در افغانستان به صورت غیرمستقیم چین را مورد تهدید قرار داد و با خلق القاعده و بحرانهای دیگر، پکن را به سمت بازی در بحران هدایت کرد. آمریکاییها به همین دلیل مجدداً به دنبال آن هستند که همانند مدل شوروی، یک جنگ فرسایشی را برای پکن خلق کنند و هزینههای جاری در این جنگ را افزایش دهند تا چین هم این فرسایش را به نحوی دیگر پاسخ دهد؛ به عبارت دیگر ایالات متحده به دنبال ایجاد توازن در مقابله با چین بوده و با این تفاسیر باید توجه داشت که تعمیق این نزاع، میتواند به هر ترتیب مشکلاتی را برای هر دو طرف به وجود آورد، اما نکته نهایی این است که ایالات متحده و چین به هیچ وجه مایل به تقابل نظامی علیه یکدیگر نیستند و صرفاً افزایش هزینه برای طرف مقابل در این پرونده به عنوان ستون فقرات بحران مذکور مدنظر است.
تحلیل خبر
جنگ فرسایشی؛ افزایش هزینه برای طرف مقابل
دکتر محمدمهدی جعفری زاده
یکی از علل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تجزیه آن به چند کشور مستقل، دامی بود که ایالات متحده آمریکا برای آن پهن کرد. براساس این طرح، آمریکا ماه به ماه و سال به سال، هزینههای مالی شوروی را افزایش داد. جنگ فرسایشی با دیگر کشورها یکی از تورها و دامهایی است که ابرقدرتها برای شکستن رقیب میگسترانند. الزاماً این جنگ در عرصه نظامی و رویارویی مستقیم نیست بلکه دغدغهها و دلمشغولیهایی است که طرف مقابل را از ترس مغلوب شدن، به تولید یا خرید سلاحهای گران قیمت و پرهزینه وامیدارد و به موازات آن جهت حفظ آمادگی خود، هزینههای زیادی نیز صرف آموزش و آمادهباش نیروهای انسانی میکند. حواشی اقتصادی گوناگونی نیز حول محور مسابقات تسلیحاتی بوجود میآید که نهایتاً برآیند این حالت، ابتدا به فروپاشی اقتصادی و سپس به فروپاشی سیاسی کشور مقابل میانجامد.
آمریکا بارها تلاش کرده است که از طریق «دام تایوان» چین را وارد جنگ فرسایشی کند و از این طریق با افزایش هزینههایش، اقتصادش را درهم بکوبد اما چین با هوشیاری تمام، از این دام رهایی یافته است. البته این هوشیاری، روسیه نداشت و وارد جنگ فرسایشی با «اوکراین» شد. غرب هم با تمام توان تلاش میکند که این جنگ را به درازا بکشاند و با فرسایشی کردن آن، اقتصاد و سپس نظام سیاسی حاکم بر روسیه را متلاشی کند. شاید پوتین خیال میکند که جنگ با اوکراین را با اراده و خواست خودش شروع کرده ولی یقیناً دیر یا زود متوجه خواهد شد که همان دام و توری که آمریکا برای شوروی سابق پهن کرد و باعث متلاشی شدن آن شد، امروز برای روسیه پهن کرده و روسیه در یک دام فریب گرفتار شده است. هرچه این جنگ بیشتر طول دهد، اقتصاد روسیه ضربات بیشتری خواهد خورد. روسیه باید از چین درس میگرفت و نباید وارد این دام میشد، حالا هرچه زودتر آن را تمام کند، جلوی اهداف فروپاشیخواهانه آمریکا و اروپا را خواهد گرفت...
اینها همه هشداری به کشور ماست که در دام فرسایشی جنگ با غرب یا واسطههایش نیفتیم چرا که اقتصاد ما تحمل هزینههای سنگین، اصلاً ندارد.