بعضی مواقع برخی از مسئولان، تشبیهاتی میکنند که اگر از جهتی قابل قیاس باشد ولی از جهاتی دیگر قیاس مع الفارق است. شعب ابوطالب (ابیطالب) مکانی در شهر مکه بود که به خاندان ابوطالب، بنی هاشم و بنی عبدالمطلب تعلق داشت. شعب ابوطالب در شرق کعبه، در میان کوه ابوقبیس و شعب ابن عامر قرار دارد و فاصله تقریبی آن تا کعبه حدود 300 - 200 متر است. مشرکان مکه به مدت سه سال، پیامبر اکرم(ص) و خانواده و بستگانش با تعدادی از مسلمانان را در این شعب تحت محاصره اقتصادی قرار دادند. این چند جمله معرفی مختصر شعب ابوطالب؛
اما اینکه رییس کل بانک مرکزی جناب بهمنی گفتهاند: »اگر شرایط بدتر از شعب ابیطالب پیش آید باز کشور را به پشتوانه ذخایر طلا اداره خواهند کرد«از جهات زیادی قابل تشبیه و توجیه نیست؛ چرا که اولا: پیامبر اکرم(ص) زمانی در شعب به محاصره اقتصادی درآمدند که هنوز حکومت تشکیل نداده بودند و لذا هنگامی که در مدینه حکومت تشکیل دادند با مدیریت قوی و برخورد منطقی با یهودیان داخل مدینه (بنی قریظه، بنی قینقاع و بنی نضیر) و همچنین برخورد حساب شده با دشمنان خارج از مدینه، هیچگاه اجازه ندادند ماجرای تلخ محاصره اقتصادی که در شعب ابوطالب رخ داد، مجددا تکرار شود. پس نباید ماجرای شعب، قبل از حکومت پیامبر(ص) را با شرایط فعلی که ما دارای حکومت و سرزمین مستقل هستیم، مقایسه کرد.
ثانیاً: در شعب ابوطالب، تعدادی که همراه پیامبر اکرم(ص) بودند، انگشت شمار بودند و راضی کردن و قانع کردن آنها برای مقاومت، کار راحتتری بود، اما در کشور ما با جمعیت 80-70 میلیونی حساب دیگری دارد.
ثالثا: در شعب ابوطالب، همه افرادی که در محاصره اقتصادی بودند، از نظر ایمان و اعتقاد، یکدست بودند ولی در یک کشور وسیع با جمعیت دهها میلیونی و دارای ادیان، مذاهب و مسلکهای متفاوت، نمیتوان همان برنامه را اجرا نمود.
رابعا: در شعب ابوطالب اگر غذا و امکانات نبود یا کم بود، برای همه به صورت مساوی بود، اما در کشور ما که بعضیها از همه امکانات در همه شرایط برخوردارند و بعضی برای قوت لایموت به سختی روزگار را سپری میکنند، چگونه میتوان این قاعده را تفسیر کرد؟
خامسا: اگر در شعب ابوطالب بزرگانی همچون حضرت خدیجه و ابوطالب جان دادند و بقیه تا مرز مرگ جلو رفتند ولی همهی عشقشان این بود که نفسهای گرم و معنوی پیامبر(ص) و چهرهی نورانی او، لحظه به لحظه با آنها و جلوی چشمشان است و... دهها تفاوت دیگر.
امید است از این پس هر مسئولی به خود اجازه ندهد که برای توجیه امور و حوزهی مسئولیتش، هر سخنی را بیان کند.