اگر بپذیریم که مطبوعات در برابر همه پدیدههای اقتصادی و از جمله اختلاس، میتوانند نقش مؤثری داشته باشند و در مرحله »پیشگیری«با ورود به موقع، قبل از مأموران قضایی و ضابطین دادگستری، میتوانند مانع از انجام مفاسد اقتصادی شوند، باید توان نظارتی روزنامه نگاران را نیز بالا ببریم و دست آنها را برای سر زدن به پستوهای امن مفسدان، باز بگذاریم تا هیچ مفسد اقتصادی احساس امنیت برای دست درازی به اموال عمومی پیدا نکند.
مطبوعات و رسانهها، اگر با آزادی عمل مواجه شوند، بهترین و قویترین همکار برای قضات و مأموران انتظامی و امنیتی خواهند بود و بار آنها را سبک خواهند کرد و جلوی وقوع بسیاری از جرایم را خواهند گرفت.
معمولا خلافکاران از افشا شدن و برملا شدن خلافشان در مطبوعات و رسانهها، بیشتر از محکومیت و تنبیه شدن در خفا و پنهان میترسند، چرا که پاسخگویی به افکار عمومی را بسیار سختتر از پاسخگویی به کارگزاران حکومت میدانند.
شاید بعضی از خلافکاران به امید رأفت و یا اغماض و یا دور ماندن از چشم مجریان قانون و یا موارد دیگر، دست به عمل خلاف بزنند ولی در برابر امواج رسانهها، هیچ امیدی برای رهایی ندارند ولذا میدان دادن به رسانههای جمعی و تقویت آنها، میتواند مانع وقوع بسیاری از جرایم شود.
حال که در این مرحله، متأسفانه دست مطبوعات و رسانهها بسته است و نمیتوانند قبل از رأی و نظر دادگاهها، اقدامی کنند، حداقل باید در مرحله »پیگیری«پس از وقوع جرم، اجازه اطلاع رسانی به مردم را تا به سرانجام رسیدن پرونده مجرمان داشته باشند.
اختلاس اخیر، اگر قرار است به سرانجام عادلانهای برسد و عبرتی برای دیگران گردد، باید با تشکیل دادگاههای علنی و اطلاع رسانی مرحله به مرحله توسط قوه قضاییه و درج در مطبوعات و رسانهها، اعتماد مردم را بازسازی و ترمیم کرد تا در آینده از وقوع چنین تخلفات و جرایم سنگینی جلوگیری شود.