در جامعه شناسی خانواده، قسمت قابل توجهی، به آسیب شناسی این نهاد اختصاص مییابد. برای کارشناسان امور خانواده آنچه اهمیت دارد کشف علل و عواملی است که به تقویت و تضعیف این نهاد می انجامد.
پس از شناسایی این علل و عوامل، با آموزش و مشاوره به خانواده ها، عوامل تقویت کننده، ترویج و عوامل تضعیف کننده، حذف میشود. اما جهت حذف این عوامل، باید چندین نهاد کارکردهای خود را مورد بازبینی و اصلاح قرار دهند تا تحقق این مهم امکان پذیر گردد.
گاهی علل طلاق، به صورت غالب، به زندگی شخصی و روابط درون خانوادگی زوجین مربوط میشود که در این صورت، خود اعضای خانواده باید به بازنگری روابط خویش همت گمارند. مثلا بداخلاقی زن و شوهر، توقعات بیجا، عدم علاقه به یکدیگر و... اینها به ویژگی های شخصیتی زن و شوهر ارتباط دارد و تنها خودشان هستند که باید از درون، خود را اصلاح کنند و مداخلات، دلسوزی، مشاوره و راهنمایی های دیگران، صرفا جنبه ی انگیزشی و آموزشی دارد.
حال اگر زوجین پذیرفتند و عمل کردند، مشکل حل میشود در غیر این صورت، گرایش به سمت طلاق بیشتر خواهد شد.
اما در بسیاری از موارد دیگر، اگر به عمق ماجرا نگریسته شود، این اختلافات و بسیاری از اختلافات دیگر که جنبه ی شغلی، اقتصادی، اعتیاد، بزهکاری و... دارد، نقش اجتماع در آن پررنگتر است.
به عنوان مثال: اخلاق بد افراد گرچه شاید مقداری جنبه ی ژنتیکی داشته باشد ولی بیشتر، آموزش خانواده و دیگران بر روی آن اثرگذار است.
توقعات زیاد و بیجای زوجین، بیشتر، ماحصل آموزش خانواده، گروه دوستان، مدرسه و اجتماع است. عدم علاقه به یکدیگر؛ اگر به پسر و دختر آموزش داده شود که در صورتی که به یکدیگر علاقه ندارند، ازدواج نکنند، بعدا به صورت یک معضل خودنمایی نمیکند.
چرا باید دو نفر که هیچ علاقه ای به یکدیگر ندارند، ازدواج کنند؟ دو شریک شغلی که با هم کار اقتصادی میکنند معمولا در اثر زمینه ی دوستی و آشنایی کامل با یکدیگر، به شراکت روی میآورند چه رسد به دو زوج!
مشکلات اقتصادی، اعتیاد، بزهکاری و... از مواردی است که همهی نهادها در آن مقصرند؛ اجتماع، نهاد اقتصادی، نهاد حکومت، نهاد آموزشی، نهاد خانواده و... همگی با کارکرد نامناسبشان زمینه بروز و ظهور پدیدهی طلاق را فراهم می آورند.
اینکه چرا آمار طلاق در جامعه ما روز به روز افزایش می یابد، چون هیچ نهادی، کارکرد خود را به خوبی انجام نداده است و هر کدام به سهم خود مقصرند.
متأسفانه هیچ نشانه و سیگنالی که نشان دهد اراده ای جهت اصلاح و رفع عیوب و معضلات وجود دارد، دیده نمی شود و همه به حال خود رها شده است. به همین علت به نقل قول از محمداسماعیل مطلق مدیرکل سلامت وزارت بهداشت در خبرهاآمده بود که تعداد طلاقها از 16 به 18 مورد در هر »ساعت «افزایش یافته است و این یکی از چالشهای جدی کشور میباشد.
آری، اگر نهاد حکومت، نهادهای اقتصادی، نهادهای آموزشی، نهاد خانواده و... هرکدام کارکرد مثبت و به جا، به موقع و منطقی داشتند، امروز از هر 3-4-5 ازدواج، یکی منجر به طلاق نمیشد.
علل و ریشه اینجاست، اگر درمان نشود نسل جدید ضربات سختی خواهد خورد و با شتاب بیشتری، خانواده ها از هم خواهد پاشید.