کارنامه ی هر کشوری را براساس پدیده های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، علمی و... آن می سنجند.
این پدیده ها یا منفی است یا مثبت. مثلا اعتیاد، بیکاری، سرقت، قتل، طلاق، تورم و مانند اینها هرکدام یک پدیده ی منفی است که ظهور و بروز آنها، کارنامه ی کشور را به سمت مردودی سوق می دهد.
در میان پدیده های منفی قابل مشاهده در جامعه ی ما، اعتیاد از بقیه منفورتر و خطرناکتر است. چرا که فرد معتاد، بعضا دچار بیکاری، سرقت، قتل، طلاق و سایر بزهکاری ها و جرایم می شود و هزینه های هنگفت اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی را بر کشور تحمیل میکند.
متأسفانه آن طور که دبیر اتاق های فکر ستاد مبارزه با مواد مخدر اذعان داشته اند » 12 استان کشور در ارتباط با مواد مخدر به وضعیت قرمز رسیده اند «یعنی بدترین حالتی که به دنبال آن بحران، انهدام و فروریزی پایه ها و بنیان های جامعه را موجب میشود. همه ی کارشناسان و عقلای قوم طی سالهای گذشته با تحلیل های مکرر، وضعیت قرمز امروز را پیش بینی کرده و هشدارهای پیاپی میدادند ولی متأسفانه اقدام اساسی نشد تا کار به اینجا رسید.
امروز هم طرح و برنامه ی مشخص و کارآمدی که بتواند جلوی این انفجار اجتماعی را بگیرد، در عمل مشاهده نمیکنیم. باید بررسی شود که فرمانداران و استانداران این 12 استان چه برنامه ی فوری و ضربتی در مدت زمان مسئولیت خود به اجرا گذاشته اند؟ سایر مسئولان ادارات مرتبط با مبارزه با مواد مخدر نیز چه عملکردی در این راستا داشته اند؟ و از این به بعد چه می خواهند بکنند؟
اگر براساس گفته های دبیر اتاقهای فکر ستاد مبارزه با مواد مخدر سالانه حدود 10 هزار میلیارد تومان خسارت و هزینه در حوزه ی مواد مخدر بر اقتصاد کشور تحمیل میشود، باید هر فرمانداری با توجه به آمار معتادان حوزه ی استحفاظی خویش، محاسبه کند که چه مبلغی از این ضرر و زیانها در حوزه ی مسئولیت وی در حال اتفاق افتادن است و چطور و چقدر توانسته است آن را حدف کند.
این فقط پیامد منفی اقتصادی آن است، سایر پیامدهای اعتیاد در حوزه ی اخلاق، فرهنگ، قانون، عرف، خانواده، روابط اجتماعی، بهداشت و ... با عدد و رقم قابل محاسبه نیست و باید در گستره ی کیفی بدان نگریست.
امروز زنگ خطر نهایی در تمام این حوزه ها به صدا درآمده است و اگر برای کنترل و سپس حذف آن، چاره ای اندیشیده نشود، آینده ی تیره ای در انتظار نسل جدید و جامعه خواهد بود.