کوه خواری، زمین خواری، دریاخواری، جنگل خواری، ربا خواری، حرام خواری و... چند سالی است که در جامعه ما، در مطبوعات، در سخنان رهبری و در بیانات مسئولان قضایی و بازرسی بشدت طنین انداز شده است.چرا باید در یک کشور اسلامی، انواع و اقسام خوردن های نامشروع وجود داشته باشد؟ معمولا آنچه مانع انجام این خلاف ها و جرایم دیگر در سطح اجتماع می شود قانون یا وجدان یا عرف و یا دین و تقوای مردم است. هر کدام از اینها به تنهایی می تواند سدّ محکمی در برابر تخلفات و جرایم باشد. بدترین حالت زمانی است که این عوامل بازدارنده، کارایی خود را از دست بدهند در این صورت هیچ مانعی جلوی متخلفان و مجرمان وجود نخواهد داشت. وای به زمانی که مردم حریم قانون را بشکنند، وجدان خود را زیرپا له کنند، به عرف جامعه بی اعتنا شوند و دین خدا را از زندگی خود حذف کنند آنگاه آن می شود که امروز، دائما در اخبار از زبان مسئولین می شنویم و در رسانه ها می بینیم!چرا انسان برای رسیدن به مال و ثروت و جاه و جبروت، همه چیز را فدا می کند؟چون احساس می کند«اهمیت» و «جذابیت» اینها بیشتر از «اهمیت» و «جذابیت» قانون، وجدان، عرف و دین است. موقعی که افرادی در پرتو فرهنگی غنی، درست تربیت نشده باشند و شخصیت آنها معکوس و وارونه تکوین یافته باشد به چنین نتیجه ی ویرانگرانه ای می رسند. اینکه چه کسانی مقصر این نوع تربیت هستند؛ خانواده، جامعه، دوستان، معلمان، روحانیون، گروه دوستان و غیره بحث مبسوطی را می طلبد که نیاز به تحلیل و تحقیق همه جانبه دارد. امید است هرچه سریع تر جامعه ما از این حالت خارج شود و در مسیر سلامت و رشد و نشاط قرار گیرد.