پایین بودن دعاوی حقوقی در ژاپن و عدم مراجعه مردم به محاکم قضایی و حل و فصل اختلافات از طریق مذاکره خصوصی بین طرف های درگیر و از همه مهمتر فرهنگ بالای مردم ژاپن، باعث شده است که وکلای ژاپنی از کمبود پرونده، به تنگ آیند.چه زیباست که در جامعه ای این قدر آرامش و سازش و صلح برقرار باشد که مردم نیازمند مراجعه به قاضی نباشند. موقعی که یک ملت به فکر کلاهبرداری، تصرف در مال غیر، چک بلامحل، غشّ در معامله، تقلب، کم فروشی، گران فروشی و... نباشد و همگی با صداقت و رفاقت، روزگار را سپری کنند، درگیری لفظی و فیزیکی رخ نخواهد داد و همگی با اعصاب راحت، به زندگی شیرین روزمره خود، خواهند پرداخت.چرا در کشور ما، ماجرا برعکس است؟ چه فرقی بین ملت ایران و مردم ژاپن است؟ چه عواملی دست به دست هم می دهد تا راهروها و اتاق های دادگستری های ما، مملوّ از ارباب رجوع باشد؟ چرا وکلای ما و قضات دادگستری نه فقط در محل کار خود به شدت درگیر و خسته اند بلکه حتی پرونده ها را به منزل خود می برند و در اوقات استراحت و فراغت خویش، همچنان مشغول کار بر روی پرونده ها هستند؟ مگر ما مسلمان نیستیم؟ مگر اسلام، دین رحمت و عفو و گذشت نیست پس چرا این قدر وضعیت جرایم در جامعه ما عفونی شده است که نه فقط با عفو بلکه حتی با مجازات مجرمان، باز تولید جرم رو به افزایش است؟ پیشینه فرهنگ اسلامی و فرهنگ ایرانی، هیچکدام شرایط کنونی جرایم و تخلفات را در جامعه ما نمی پسندد. چه باید کرد که هم علل و هم معلول های کثرت پرونده های حقوقی و کیفری در کشور کنترل و هم از حجم آنها، کاسته شود؟ به نظر می رسید ما گرفتار کلافه های پیچیده در تمام ابعاد هستیم که همگی به هم ارتباط تنگاتنگ دارند و باید به صورت جامع و سیستمی به آنها نگریست.