همیشه گفته اند «امید» مربوط به آینده است و در مورد گذشته معنا ندارد. همه مردم در مشاغل مختلف امید دارند که سال جدیدشان بهتر از سال گذشته باشد. این امید برای کارگر به معنای حفظ شغل خود و بهبود شرایط کار و زندگی است و برای کارفرما به معنای حفظ شغل و گسترش آن و به کار گماردن افراد بیشتر و ایجاد اشتغال برای تعدادی خانواده و همچنین بهبود شرایط خود و جلوگیری از تعطیل شدن کارش می باشد. طبیعی است که هر چه رونق و سود کار بیشتر باشد منافع بیشتری به کارگر و کارفرما می رسد و هر دو با دلگرمی بیشتری مشغول فعالیت خواهند شد. دلهره یک کارگر از دست دادن شغلش و دلهره یک کارفرما علاوه بر از دست دادن شغلش، از بین رفتن سرمایه اش و بدهکاری های کلان و مشکلاتی است که به دنبال آن رخ می دهد.در شرایط بد اقتصادی، بسیاری از سرمایه داران جرأت راه اندازی کسب و کار جدید را ندارند و ترس از ورشکستگی، پول های آنان را به بانک ها می کشاند. در سرمایه گذاری بانکی، هم سود تضمین شده وجود دارد هم سرمایه گذار، بیکار و بدون دغدغه ی مشکلات کارخانه و کارگر و فروش محصولات، برای خود استراحت و تفریح را بر کار ترجیح می دهد. در چنین شرایطی روز به روز بر تعداد بیکاران افزوده می شود و طبقات متوسط و ضعیف جامعه، امیدی به آینده نخواهند داشت.یک صاحب کارخانه می گفت: از یک طرف دولت ها در هر دوره ای، التماس می کنند که کارتان را گسترش دهید و اشتغال ایجاد کنید ولی از طرف دیگر هر سال هزینه های بیمه را سنگین تر می کنند و کارخانه دار هر سال با موجی از گرانی مواد اولیه، قطعات، افزایش دستمزد، بیمه، هزینه آب، برق، گاز، تلفن و... مواجه می شود و باید محصولاتش را گران تر بفروشد تا شرایط سال قبل را حداقل حفظ کند. با گرانی محصولات، فروش هم از طرف دیگر کم می شود و ناچارا باید تولیدات کارخانه اش را کاهش دهد. اینها شرایط متضادی است که انگیزه کار را از سرمایه گذار می گیرد و اعصاب و روان او را فرسوده و خراب می کند.به هر حال رونق در هر کاری، شرایط مطلوب و مناسب خودش را می طلبد و این همان چیزی است که درجامعه ما وجود ندارد. بسیاری از کارآفرینان شب و روز، آرامش و خواب و خیال آسوده ندارند و برخی در بین راه می برّند و همه چیز تعطیل می شود. باید فکری اساسی برای تغییر این شرایط کرد.