انسان تحت تأثیر عوامل زیادی است: تحت تأثیر محیط، آداب و رسوم، فرهنگ، زبان، ملیت، دین و... شخصیت هر فردی در هر کشوری عموما تحت تأثیر معدل و میانگین عوامل فوق است و لذا شخصیت و فرهنگ یک ایرانی با آمریکایی، اروپایی، آفریقایی و... متفاوت است. مسلمان و غیرمسلمان، فارس و غیرفارس، با سواد و بی سواد، فقیر و غنی، انسانها در مشاغل مختلف و... هرکدام شخصیت و فرهنگ خاصی دارند. البته هرکس خود را بهتر از دیگران می داند و به دین، فرهنگ، ملیت، زبان، نژاد و زادگاه خود افتخار می کند. هیچکس حاضر نیست از تاری که به دور خود تنیده است بیرون آید و آزادانه به «نقد خود» بپردازد. همه، دیگران را نقد میکنند و برای آنها هزاران اما و اگر و چون و چرا درست میکنند ولی نه خود به نقد خویش می پردازند و نه اگر دیگری آنها را نقد کند، خوششان می آید.رشته های تعصب، اجازه تعقل را به ما نمی دهد و مدام دلخوش به داشته های خویش بوده و حاضر به تجدید نظر در آنها نیستیم. هیچ وقت به خود نمی گوییم شاید تا دیروز افکارمان غلط بوده، روش زندگی مان معیوب بوده، تعصباتمان بیجا بوده و... و لذا همچنان در حال درجا زدن و عقبگرد هستیم.زمانی اینقدر تحت تأثیر این و آن قرار می گیریم که هر کس و ناکسی می تواند ما را به دنبال افکار، اعمال و روش زندگی اش بکشاند. از خود اراده نداریم و دیگران به راحتی میتوانند ما را از این رو به آن رو کنند. چشم و هم چشمی ها هم قوز بالا قوز می شود و به جای اینکه آنها را از بین ببریم، بیشتر به آن بها می دهیم و لذا خودمان را از بین می بریم.خداوند انسان را آفریده تا مافوق دنیا و مادیات حرکت کند، از آنها ابزار بسازد ولی ابزار آنها نشود. او را مقام خلیفه اللهی داد تا بر دنیا حاکم شود نه دنیا بر او حکومت کند. متأسفانه انسان مقام خلیفه اللهی را تا حد شکم و مسکن و زرق و برق دنیا تنزل داده و حتی از دهان دیگران بیرون کشیده و در دهان خود فرو می برد. به خاطر همین مال دنیا، به یکدیگر ظلم و ستم ها می کنند و برای مقام و منصب دنیوی، دیگران را به بند می کشند. اینجاست که بشر امروز در یک کژ راهه تاریک، به کشتار و جنگ و تولید سلاحهای مرگبارتر می اندیشد.تا ببینیم آینده جهان بشریت چه سرنوشتی خواهد داشت!