دو کلمه «متن» و «حاشیه» در ادبیات و متون تحقیقی، جایگاه شناخته شده ای دارند. گاهی بنا به اهمیت، حاشیه‌ها بیشتر از متن، خودنمایی می کنند. به عبارت دیگر گاهی حواشی کتاب ها و متون، خواندنی تر از متن آنها می شود و لذا می گویند حواشی برمتن، غلبه یافته است. در مسائل اجتماعی هم «متن» و «حاشیه» داریم. گاهی متن جامعه شهری به شدت تحت تاثیر حاشیه نشین ها قرار می گیرد و امنیت، اخلاق، فرهنگ و روابط اجتماعی شهر را متأثر می سازد.
معمولاً حاشیه نشین های اطراف شهرها- مخصوصا کلان شهرها- از محرومیت های متعددی رنج می برند. کمبود امکانات بهداشتی، ورزشی، شغلی، فرهنگی و... در حاشیه ها بیشتر از متن شهر مشهود است و هرکدام از این کمبودها به دنبال خود تبعات و عواقبی دارد که مثبت نیست.هرچند مردمی که در حاشیه شهرها هستند همگی از نظر سطح سواد و آگاهی در حد پائینی نیستند و برخی از آنها، حوادث روزگار آنها را حاشیه نشین کرده ولی کمبودهایی که ذکر شد بدون شک بر روی ذهن و روح انسان بی اثر نیست.حتی در کلان شهرها، متن شهر نیز به طبقات متفاوت تقسیم می شود: طبقات مرفه معمولا در نقاط خاص زندگی می کنند. طبقات متوسط در جاهای مختلف پراکنده اند و طبقات ضعیف در نقاط متفاوت تری زندگی می کنند. معمولا انتهای محل جغرافیایی زندگی این گروه به حاشیه‌نشین ها وصل می شود و به نوعی مشکلات اجتماعی همگونی پیدا می کنند.نکته اصلی اینجاست که آیا می شود دست این گروه ها و قشرهای محروم را گرفت و آنها را بالا کشید؟ در این زمینه چه کسانی مسئولیت دارند؟ و چه کاری برای آنها کرده اند؟ آیا اصلا اعتقادی وجود دارد که باید جایگاه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... آنها ارتقا یابد؟اینکه از اساس نباید گذاشت که حاشینه نشینی بوجود آید، حرف درستی است و برای پیشگیری از آن باید اقدامات لازم را انجام داد اما آنها که فعلا حاشینه نشین هستند و سایر طبقات ضعیف و محروم که در متن شهر زندگی می کنند، نیز نیاز به حمایت های جدی برای خروج از این وضعیت دارند.زمانی که اقتصاد جامعه نابسامان است شهرداری و فرمانداری و ادارات ذیربط هم اعتباری برای مصرف در این مناطق ندارند و لذا اوضاع وخیم تر می شود و جرم خیزی افزایش می یابد.اگر جامعه روند سالم و مطلوبی را طی کند شکاف طبقاتی این قدر عمیق نمی شود که یکی در آسمان و یکی در قعر چاه باشد و در دو دنیای متضاد با شرایط منحصر به فردی زندگی کنند. به هر حال حاشیه نشینی با عوامل متعددی پیوند دارد که باید همگی را تجزیه و تحلیل کرد و برای هر کدام راه چاره ای یافت. این یک پروژه علمی است و باید مسیر صحیح خودش را طی کند.