برخی از مسئولان در مقابل شعارهای مخالفان، ترش میکنند و در برابر شعارهای موافقان از خوشحالی در پوست خود نمیگنجند. بدترین حالت برای مسئولان این است که بین شعارهای مخالفان و موافقان، متحیر و مبهوت شوند و بدتر از آن اینکه در مواجهه با شعارهای طرفدارانشان، در خواب ناز فرو روند و بگویند دنیا در امنوامان است.
گاهی مواقع مخالفان و موافقان، مسئولان را بازی میدهند و همانند توپ فوتبال آنها را بین دو دروازه، ردوبدل میکنند. آخر کار هم مسئولان با فرصتسوزی، مجدداً در دام تکراری موافق و مخالف میافتند و زمانی بیدار میشوند که فرصتهای زیادی را از دست دادهاند و در دامهای متعددی گرفتار آمدهاند که خروج از آنها دیگر امکانپذیر نیست.
اینکه در یک کشور واحد و متحد، مردم دو شقه شوند و تعدادی شعار مخالف و تعدادی دیگر شعار موافق بدهند سرآغاز گسستن وحدت ملی است و پیام بدی دارد. این گسستگی بهمرورزمان بیشتر میشود و بقیه مردم که خاموشند، بهتدریج به یکی از دو قطب مخالف یا موافق میپیوندند و بهآرامی به دو گروه نیرومند مخالف و موافق تقسیم شده و برای رویارویی داخلی با هم آماده میشوند.
هر پدیده اجتماعی در ابتدا کوچک و ناچیز است و در لایههای زمانی بعدی بزرگ و گسترده میشود. باید توسط دلسوزان و کارشناسان به مسئولان هشدار جدی داده شود که شرایط امروز، پیامهای دیگری برای آینده دارد و بهجای دلخوش کردن به شعارهای موافقان و یا ناراحت شدن از شعارهای مخالفان، به فکر تغییر در روش، تغییر در مدیریت و تحول بنیادین در «ساختارها» و «کارکردها» باشند.
عقل سلیم و دوراندیش میگوید باید پس از گذشت 38 سال از انقلاب، یک بازنگری اساسی در ساختارهای همه قوا، نهادها، مؤسسات و... و کارکردهای آنها صورت گیرد و هرچه سریعتر، اصلاحات لازم در همه آنها آغاز شود.
پس از جریانات اخیر، باز دنبال پیدا کردن مقصر نباشید و وقت را تلف نکنید. از اینکه بگویید مقصران در داخل و یا خارج کشورند، هیچ مشکلی از مشکلات مردم و کشور حل نمیشود و فقط خودمان را سرگرم و تبرئه کردهایم.
طبیعتاً کار دشمن، دشمنی است و کار دوست، آیینه بودن جهت نشان دادن عیب و حسن شماست پس دنبال مقصریابی و مقصرشناسی نباشید که وقت جهت اقدامات اساسی، تنگ است. دیگر فرصت نیست؛ شک نکنید که وقت، بسیار کم است. دوباره به تحلیلهای اطرافیان، دلخوش نکنید که اینها همانهایی هستند که با تحلیلهای غلطشان در 38 سال گذشته نتوانستند مردم را راضی نگه دارند و الگوی خوبی به داخل و خارج کشور نشان دهند که همه جذب آن شوند.
بسیاری از مشاوران کهنه فکر و ناکارآمد باید عوض شوند و افرادی با دست پر از طرحهای جدید بیایند تا شاید راه چارهای بیابند. باز افرادی که آبونان و پستشان در تحلیلهای غلط نهفته است با برچسب زدن به دیگران، همان راه گذشته را ادامه ندهند که آنها آینده خوبی را رقم نخواهند زد.