جمعه 7 دی 1403 12/27/2024

به وب سایت رسمی روزنامه طلوع خوش آمدید

دوشنبه 14 شهریور 1390 ، 08 : 17

کد خبر : 497

از 0 نفر 0

وداع، دريلدا

وداع، دريلدا

گفت وگوبا عباس مؤدبي،فرزند شادروان، سيدابوطالب مؤدبي...

 گفت وگوبا  عباس مؤدبي،فرزند شادروان، سيدابوطالب مؤدبي

  اشاره : درخاطرم هست، سال1364 براي خريد يك جلد شاهنامه ي كامل با ابيات الحاقي، به چند كتابفروشي كازرون سر زدم، آن را كه ميخواستم درمغازه ي آقاي مؤدبي يافتم كه مردي ميانسال وخوش اخلاق بود، كتاب را برايم از رف بالاي مغازه، پايين آورد و به دستم داد و گفت: براي خريد كتاب هايي در اين قطع، ابتدا، به صحافي ونوع كاغذ توجه داشته باش، نه زيبايي جلد! گفتم: آقاي مؤدبي آن هم مهمّه، گفت بعد ازاينها، وصحافي خوب را برام توضيح داد.

كتاب از انتشارات جاويدان بود با پنج تصويرزيبا ازداستان هاي شاهنامه وقيمت پشت جلده چهارهزار تومان، دويست تومان تخفيف داد، وقتي پول را پرداختم، دويست تومان ديگر پس داد وگفت: چون جوان خوبي هستي وشاهنامه مي خواني، خريدش را باهات حساب كردم. اين  برخورد باعث آشنايي ودوستي من با ايشان شد.

شادروان سيد ابوطالب مؤدبي فرزند سيد محمد تقي ازديگر اشخاصي است كه خدمت ارزنده اي به فرهنگ شهرستان كازرون نمود ومن پنج سال ديربه سراغش آمدم، چون در30/9/1385 خورشيدي به رحمت ايزدي پيوست، ولي فرزند ارشدش، آقاي عباس مؤدبي آنچه از پدر به ياد دارد، برايمان مي گويد.

ع‌با درود، از شادروان پدرتان بگوئيد؟

ظ‌درود، خوش آمديد، پدرم متولد مهرماه 1307 خورشيدي بود.

ع‌كجا؟

ظ‌كازرون.

ع‌كدام محل؟

ظ‌محله ي آهنگران.

ع‌چه زماني به اين شغل روي آورد؟

ظ‌تا آنجايي كه من يادم است، پدرم در نوجواني، معلم مكتب پولادي بود كه به كتوي پولادي معروف بود.

ع‌چند سال معلم مكتب پولادي بود؟

ظ‌پنج سال.

ع‌با چه مدركي در مدرسه پولادي درس ميداد؟

ظ‌ششم ابتدايي كه براي آن زمان مدرك با ارزشي بود، چون افراد تحصيل كرده وبا سواد دركازرون  كم بود.

ع‌بعد ازمعلمي چه كار كرد؟

ظ‌بساط پهن مي كرد.

ع‌چه بساطي؟

ظ‌براي گذران زندگي ، روي زمين بساط پهن مي كرد ولوازم تحرير ميفروخت.

ع‌چه سالي؟

ظ‌1330 خورشيدي.

ع‌پس پدر شما از معلمي به فروشندگي روي آورد؟

ظ‌بله ، مدتي هم براي كار به آبادان رفت.

ع‌بعد از دستفروشي ؟

ظ‌قبل يا بعدش درست يادم نيست.

ع‌براي چه مدت وچه كاري؟

ظ‌به مدت شش ماه بردست يكي از دوست هاش، ندّافي ولحاف دوزي ميكرد، از آبادان خيلي خوشش آمده بود وآن را شهري بزرگ وپيشرفته ميدانست.                                                        


ارسال دیدگاه Post comments


آخرین عناوین « خبر برگزیده »

صفحه اینستاگرام روزنامه طلوع کانال واتس اپ روزنامه طلوع

پربازدیدترین ها