رئیس سندیکای تولیدکنندگان کاغذ و مقوای ایران با بیان اینکه مهمترین مشکل کاغذ، ارز است، گفت: از این رو با افزایش قیمت قدرت خرید روزنامهها برای تأمین کاغذ مورد نیاز کاهش پیدا میکند بنابراین با افزایش جهشی قیمت ارز شاهد این وضعیت هستیم.
ابوالفضل روغنی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا درباره افزایش قابل توجه کاغذ روزنامه اظهار کرد: مهمترین دلیل افزایش قیمت کاغذ، افزایش نرخ ارز است. زمانی دولت به کاغذ یارانه میداد و افراد میتوانستند با دلارهای ارزانقیمت کاغذ وارد کنند اما دیگر دولت نمیتواند این تخصیص ارز را انجام دهد. به همین علت کاغذ به شدت گران شده است.
رئیس سندیکای تولیدکنندگان کاغذ و مقوای ایران در ادامه اضافه کرد: از طرف دیگر تولیدکنندگان داخلی نیز نمیتوانند پاسخگوی این نیاز باشند، چراکه پیش از این از صنعت داخلی حمایت نشده و صنعت داخلی نیز علاقهای نداشته که کاغذ روزنامه تولید کند؛ بنابراین با وجود مشکل ارز و عدم تولید کافی در داخل مشکلاتی در این مورد به وجود آمده است. پنج سال پیش کاغذ در کشور حدوداً هر کیلو 1800 تومان بود اما الان به بیش از 15 یا 16 هزار تومان رسیده است. یک سال و نیم است که تخصیص ارز برای کاغذ را برداشتهاند.
وی افزود: از این رو با افزایش قیمت قدرت خرید روزنامهها برای تأمین کاغذ مورد نیاز کاهش پیدا میکند بنابراین با افزایش جهشی قیمت ارز شاهد این وضعیت هستیم.
رئیس کمیسیون صنایع اتاق بازرگانی ایران همچنین در پاسخ به سؤالی در مورد تغییرات تقاضا در حوزه کاغذ بعد از لغو تخصیص ارز به این حوزه تصریح کرد: 5 یا 6 سال پیش، در کشور روزانه 120 هزار تن مصرف کاغذ روزنامه در کشور بود، در 2 یا 3 سال گذشته به 60 هزار تن رسید. امروز بعید است مصرف کاغذ روزنامه در کشور بیش از 30 هزار تن در روز باشد. برای تحلیل این موضوع باید به دو نکته توجه داشت. یکی اینکه رسانههای دیجیتال و فضای مجازی رشد زیادی پیدا کرده و جایگزین رسانههای فیزیکی شده است. نکته دیگر هم این است که قیمت تمام شده کاغذ افزایش بسیار زیادی داشته است
گفتنی است قیمت 16 هزار تومان برای هر کیلو کاغذ روزنامهای در تهران و بصورت رول است، این کاغذ برای مراکز استانها و شهرستانها باید از رول به شیت تبدیل شود و هزینه شیت شدن و حمل از انبار به کارخانه جهت شیت کردن و لفافه و بند شدن و پالت بندی و بیمه و کرایه از تهران به سایر نقاط کشور و هزینه پرتی و ...که به آن اضافه شود گاهی تا کیلویی 22 هزار تومان هم در شهرستانها میرسد.
تحلیل خبر
فشارهایی که در چند سال اخیر بر مطبوعات کشور به ویژه بر «روزنامهها» وارد آمد در تاریخ ایران، بیسابقه است. این فشارها از چند جهت قابل بررسی است: یکی فشارهای اقتصادی و مالی ناشی از گرانیهای سرسامآور جهت خرید کاغذ، زینک، هزینه چاپ و ... که از صددرصد تا بیش از هزار درصد افزایش یافت.
کاغذ روزنامهای کیلویی 1800 تومان در پنج سال قبل به حدود 22 هزار تومان با هزینههای جنبی آن رسید. البته اگر بخواهیم به 25 سال قبل برگردیم در سال 1375 کاغذ روزنامهای هر کیلو 4 تومان بود که اینک به 22 هزار تومان رسیده یعنی افزایش قیمت 5 هزار و پانصد برابری! یا یک برگ زینک دو ورق خام که تا چند سال قبل حدود 5 هزار تومان بود اینکه به 45 هزار تومان یعنی 9 برابر (900 درصد) رسیده است. شاید بعضی بگویند این گرانی با کمی صعود آرامتر برای سایر کالاها در مشاغل گوناگون رخ داده ولی در حوزه مطبوعات مقداری شدیدتر بوده است. در پاسخ میگوییم اگر سایر مشاغل با گرانی مواد اولیه مصرفی مواجه شدهاند بلافاصله این افزایش قیمت را به کالای جدید خود اضافه کرده و میکنند، حتی برچسبها را پاک کرده و قیمت جدید را جایگزین می کنند ولی در حوزه مطبوعات که منبع تأمین آن فقط آگهی و فروش روزنامه است
نمیتوان حتی 20 درصد این افزایش قیمتها را بر قیمت آگهیها و فروش روزنامه اعمال کرد چرا که مرم خرید کتاب و روزنامه و چاپ آگهی را اولویت اول زندگی خود نمیدانند و اولویتهای آنها خوراک و دارو و درمان و مسکن و پوشاک و تحصیل و هزینههای روزمره زندگی آنهاست.
چنانچه مازاد داشته باشند شاید سراغ کالاها و خدمات فرهنگی روند. لذا شرایط مطبوعات پس از هر موج گرانی فقط، تحمل سختیهاست و کار دیگری نمیتوانند انجام
دهند.
به همین خاطر برخی از نشریات مکتوب تعطیل شدند، برخی به تقلیل پرسنل و کاستن از تعداد صفحات و از صفحات رنگی به تک رنگ (سیاه و سفید) روی آوردند تا بتوانند در این شرایط سخت، دوام بیاورند. سالهاست که بیش از 80 درصد انرژی و اندیشه مدیران مطبوعات صرف تأمین مالی نشریاتشان میشود و کمتر وقت و فکر آزاد دارند تا به تولید محتوا و نوآوری بپردازند. این آفت بزرگی برای مطبوعات کشور است.
اما علاوه بر فشارهای مالی و اقتصادی، فشارهای حاصل از رقابت غیرعادلانه رسانههای مکتوب با رسانههای مجازی قابل تأمل است.
رسانههای مجازی آزادی عمل بسیار زیادی دارند ولی مطبوعات در چارچوب قانون و حتی سلایق، بسیار محدودند به طوری که دائماً دچار خودسانسوری شده و نمیتوانند به نحو دلخواه فعالیت کنند.
فشار سوم، محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی و شیوع خرافات و اباطیل در بین مردم است که مبارزه با آنها به مقابله با جمع کثیری منجر میشود و متأسفانه تغییر دادن فرهنگ غلط یک ملت، بسیار سخت است. حتی در فضای مجازی هم بسیاری از این افراد به ترویج و گسترش این عقاید باطل دامن میزنند و فضا را آلوده و تیره میکنند و چون فضای مجازی صاحب مشخصی ندارد، کسی پاسخگو نیست.
فشارهای دیگر هم به طرق مختلف بر مطبوعات وارد میشود که طرح همه آنها در این مقوله نمیگنجد.