بعد از اعلام نظر شورای نگهبان در مورد نامزدهای نهایی انتخابات ریاست جمهوری، ۷ کاندیدا به صحنه آمدند و شعارهای انتخاباتی خود را مطرح کردند و به مردم وعده فردای بهتر دادند.
بیایید برخی از این شعارها را با هم مرور کنیم.
«حل مشکل بازار سرمایه در سه روز»
«یارانه را ۴۵۰ هزار تومان میکنیم- به زنان خانهدار حقوق میدهیم.»
«برنامه سفر ۳ روزه برای تمام خانوادهها و ۵ روزه برای تمام زوجهای جوان»
«من رئیسجمهور شوم، آمریکاییها به التماس میافتند و مجبور میشوند تحریمها را بردارند.»
به گزارش عصر ایران، شعارهای بالای نمونههایی از وعدههای انتخاباتی نامزدهاست. با خواندن این شعارها، باید خود را برای زندگی مرفه آماده کنیم. فکر میکنم از همین امروز میتوانیم به نقاط شمالی تهران برویم و خانهای را نشان کنیم که بعد از پیروزی یکی از این نامزدها، سریع خانه را خریداری و زندگی لاکچری را آغاز کنیم.
نامزدهای انتخابات کشورهای پیشرفته که اقتصاد به سامانی هم دارند، این چنین شعار نمیدهند که این افراد وعده میدهند. اقتصاد ایران به شدت شبیه روزهایی است که جنگ ۸ ساله به پایان رسید، حتی بدتر از آن دوران. حالا معلوم نیست این افراد که هرکدام مسئولیتهای مختلفی هم در کشور دارند چگونه این حرفها را میزنند.
این شعارها خیلی شبیه نطقهایی است که مردم عادی بعد از ثبتنام در انتخابات ریاست جمهوری میکردند.
واقعاً امکان دارد در عرض سه روز مشکل بازار سرمایه حل شود؟ اگر این امکان هست چرا تا امروز برنامهای ارائه نشده است؟ چرا مطرح کننده این مسئله که نماینده مجلس است در پارلمان کاری برای حل این مشکل نکرده است؟
یارانه ۴۵۰ هزار تومانی چگونه تأمین خواهد شد؟ پول حقوق زنان خانهدار از کجا میرسد؟
شعار دادن سخت نیست، من هم اگر رئیسجمهور شوم به همه ایرانیها در منطقه زعفرانیه تهران یک خانه میدهم، اما باید دید میشود آن را اجرا کرد یا نه؟ واقعاً این شعارها در شرایط عادی یک کشور هم قفل است چه برسد به حالا که واقعاً اقتصاد ایران به واسطه تحریمها و تصمیمهای غلط ده سال به عقب برگشته است.
برخی از نامزدها شدهاند مثل معمارانی که روی یک زمین ۵۰ متری ایستادهاند و به صاحبان زمین وعده میدهند که اینجا برایتان یک ویلای ۵ خوابه با سونا و استخر میسازیم!
تحلیل خبر
در مقام شعار و گفتار، همهچیز شدنی است ولی موقعی که پای عمل به میان میآید، مشکلات، خود را نشان میدهند.
همه مردم میدانند که آنچه این روزها، کاندیداها بیان میکنند صرفاً جهت رأی آوری و موفقیت در رقابت انتخاباتی است وگرنه گاهی چنین حرفهای بیپشتوانهای را نمیزدند.
در بعضی کشورهای پیشرفته اگر کاندیدایی شعاری در زمان تبلیغات انتخابات بیان کرد، ملزم به اجرای آن پس از پیروزی است و چنانچه بخواهد زیر آن فرار کند، مردم و احزاب مقابل، کوتاه نمیآیند ولی در کشورهای عقب مانده، اگر کاندیدایی صدها وعده و قول و شعار داد و به هیچکدام عمل نکرد، آب از آب تکان نمیخورد و مردم قدرت و جرات پیگیری آنها را ندارند. قاعده کار این است که همه این شعارها، ثبت و ضبط شود و مراجع مختلف قانونی به مردم کمک کنند تا شعارهای مطرح شده، به موقع اجرا شود.
شعار با طرح و برنامه تفاوت فاحش دارد. شعار، با احساسات و جوّ داغ تبلیغات، ساخته و پرداخته شده و به صورت عوامفریبانه و پوپولیستی مطرح میشود و مبنای عقلی، علمی و کارشناسانه ندارد ولی طرح و برنامه، ماهها با مشورت و همفکری متخصصان و کارشناسان حوزههای مختلف مورد بررسی و کنکاش قرار میگیرد و با توجه به تواناییها، استعدادها، ظرفیتها و شرایط جامعه و انطباق با مطالبات معقول و منطقی مردم، تدوین و پردازش و آماده میشود. این روش باید در تمام ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ورزشی، دفاعی، امنیتی و ... توسط کاندیداها از یکی دو سال قبل از انتخابات انجام گیرد نه اینکه کاندیداها تا چند هفته مانده به ثبتنام، هنوز خودشان هم ندانند که آیا میخواهند در عرصه انتخابات حاضر شوند یا نه!
معلوم است که چنین کاندیداهایی، هیچ طرح و برنامهای را تدارک ندیدهاند.