یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی گفت: رسانه محل تبادل نظر است و انتظار داریم در این مسیر جایگاه رسانههای کشور برای نقد و نظر تقویت شود.
ابوالفضل عمویی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درخصوص اینکه در حال حاضر رسانههای داخلی کمتر مورد اقبال عمومی واقع میشوند و افکار عمومی بیشتر به رسانههای خارجی رجوع میکند، دلیل این امر چیست، گفت: این مسئله کمی جنبه تخصصی دارد و به کارکرد رسانههای ما و یک کمی هم محیط رسانهای که در کشور وجود دارد؛ بازمیگردد. معتقدم دسترسی رسانهها به منابع خبری دسترسی است که باید تقویت شود و این امر یکی از نکات مهم است.این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ادامه داد: به هر حال حضور رسانهها در فضای مجلس شورای و سایر دستگاهها نیازمند همکاری بیشتر مقامات کشور است و در عین حال باید توجه کنیم رسالت روزنامهنگاری و کار رسانهای رسالت پرمسئولیتی است به همین جهت هدف خودمان را باید تبیین شرایط بگذاریم.وی با بیان اینکه دقت در کار رسانهای لازم است، عنوان کرد: اهل رسانه در ایران از دانش خوبی برخوردار هستند اما تقویت تکنیکهای رسانهای مثل روزنامهنگاری تحقیقی مثل تلاش برای دسترسی به منابع دست اولتر موضوعی است که حتماً میتواند به غنای رسانهای در ایران کمک کند.این نماینده مجلس شورای اسلامی درباره اینکه پاسخگویی مسئولان به رسانهها چقدر میتواند تقویتکننده اعتماد و اقبال عمومی به رسانههای داخلی باشد به خصوص در موضوعاتی مانند وقایع اخیر باشد، گفت: فکر میکنم همه دستگاهها یک جایگاهی را برای پاسخگویی خودشان قائل هستند. معتقدم چه دستگاههای اجرایی و چه مجلس شورای اسلامی این جایگاه را دارند.وی یادآور شد: مجلس یکی از شفافترین نهادها در کشور ماست هم به این جهت که نمایندگان از جلسات آن اطلاعات دقیق دارند هم این که دسترسی به نمایندگان به عنوان مسئولان کشور بسیار سهلالوصول است.این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای بیان کرد: دستگاههای اجرایی به جهت وجود روابط عمومی میتوانند کمککننده باشند و در عین حال انتظار اینکه رسانهها تبدیل شوند به نهادهایی که فقط منعکسکننده مواضع دستگاههای دولتی باشند انتظار دقیقی از جایگاه رسانه نیست.وی تأکید کرد: رسانه محل تبادل نظر است و انتظار داریم در این مسیر جایگاه رسانههای کشور برای نقد و نظر تقویت شود.
عمویی در پاسخ به این سؤال که در حوادث اخیر چقدر جایگاه حضور رسانههای داخلی برای روایت دقیق از اتفاقات آن زمانی که رسانههای خارجی و معاند میدانداری کردند خالی بود، گفت: به نظرم یکی از اقداماتی که لازم بود این بود که رسانههای ما به سرعت باید وارد میشدند و اقدامات تبیینی انجام میدادند که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است، حتماً تفکیک بین افرادی که ابهام داشتند در مورد فوت سرکار خانم امینی با افرادی که با نیت براندازی و اغتشاش در خیابان آمده بودند یک مقوله روشنی بود که مردم ما نهایتاً به این درک و روشنی رسیدند اما این مسئله میتوانست سریعتر اتفاق بیفتد.
وی خاطرنشان کرد: انتظار این است که شرایط کشور را دقیقتر ببینیم، تحولات بینالمللی را که در ایجاد این شرایط موضوع مهمی بود در نظر بگیریم که بیش از گذشته در مورد آنها باید همکاری میکردیم، با این حال رسانهها تلاش خودشان را برای انجام مسئولیت انجام دادند.
تحلیل خبر
قدرت مطبوعاتی و رسانهای، یکی از معیارهای توسعه یافتگی در جهان امروز به حساب میآید، به طوری که رسانهها، یکی از مؤلفههای قدرت نرم محسوب میشوند. اهمیت و نقش رسانه را میتوان از دو جنبه مورد بررسی قرار داد؛ یکی اینکه رسانهها قادرند با تأثیرگذاری که بر افکار عمومی کشور و جهان دارند، در حکم یک بازو، کمک حال دولتمردان برای اقناع افکار عمومی و همراهی مردم و جهان با خود باشند و دیگری اینکه، رسانهها به کمک ظرفیتهایی که دارند، میتوانند به اصلاح ایرادات، نارساییها و مشکلات داخلی کمک کرده و منجر به پیشرفت همه جانبه کشور شوند.
مع الاسف ظرفیت رسانهها در کشور ما به درستی و کامل مورد استفاده قرار نمیگیرد و عمده دلیل آن به نگاه نادرست بسیاری از مدیران و مسئولان به رسانهها باز میگردد، آنجا که نگاهی صرفاً یکسویه به رسانهها دارند و گویی تنها رسالت مطبوعات و رسانهها را انتقال اخبار دولتی و اداری به مردم میدانند و البته برخی نیز تلاش میکنند با بهرهگیری از ظرفیت رسانهها، برای خود نردبان پیشرفت بسازند و جایگاه خود را در سیستم مدیریتی ارتقا دهند. فراگیر شدن چنین دیدگاهی دو آسیب بزرگ برای کشور در پی دارد:
اول اینکه بخش بزرگی از ظرفیت مطبوعات و رسانهها بلااستفاده میماند. رسانهها میتوانند در بخشهای مختلف نقشآفرینی کرده، به تسریع امور، تقویت ارتباط بین مردم-حاکمیت، کاهش هزینهها، پیشگیری و مقابله با فساد و... کمک کنند. به عنوان مثال اگر مسئولان، بخشی از وقت سیستم تحت مدیریت خود را برای بررسی گزارشهای منعکس شده مردمی در رسانهها صرف کنند، میتوانند به مشکلات و مطالبات مردمی واقف شوند. با توجه به وجود خبرنگاران در میان مردم و در دورافتادهترین و محرومترین مناطق کشور، با استفاده از این روش شاید بسیاری از سفرها و بازدیدهای استانی، شهرستانی و بخشی مدیران دیگر لزومی نداشته باشد؛ که این مسئله خود باعث کاهش هزینهها، مدیریت بهتر زمان نیروی انسانی و مدیریتی و افزایش بهرهوری میشود؛ علاوه بر این، وقتی مردم متوجه شوند مطالبات آنان از طریق رسانهها، توسط مدیران دیده و رسیدگی میشود، اعتماد آنها به حاکمیت افزایش پیدا میکند و بر سرمایههای اجتماعی افزوده میشود. یا مثلاً به جای آنکه برای سوت زنی (گزارش فساد در دستگاههای دولتی توسط مردم) جایزههای میلیاردی تعیین کنند، اگر فضا را برای رسانهها باز میکردند، مسلماً رسانهها به شکلی مستندتر، دقیقتر و جامعتر توانایی کشف فساد را دارند و علاوه بر آن، به دلیل ماهیت کار رسانه، در چنین شرایطی، به دلیل ترس از افشای فساد، تأثیر و بازدارندگی بیشتری در پیشگیری از وقوع آن اتفاق میافتاد. اینها تنها دو نمونه از ظرفیتهای مغفول مانده رسانهها در کشور ما هستند که این همه مزایا را با خود به همراه دارند، حال اگر از همه ظرفیتهای رسانهها استفاده شود، چه کمکی بزرگی به حاکمیت و برقراری عدل و رضایت عمومی خواهد شد.
دوم آسیبی است که اعتماد عمومی نسبت به رسانهها وارد میشود. اگر کارکرد دوسویه مردم-حاکمیت، اصل مطالبه گری و نقد و نظر تقویت شود، وثوق مردم به مطبوعات و رسانههای داخلی افزایش خواهد یافت و به واسطه همین اعتماد، آنها به سوی رسانههای داخلی کشیده میشوند، در نتیجه خواسته حاکمیت در افزایش قدرت نرم و مقابله با قدرت رسانهای دشمنان نیز جامه عمل پوشیده خواهد شد؛ از سوی دیگر، با افزایش انس میان مردم و رسانههای داخلی، بنیه رسانهها نیز قدرتمندتر شده و انگیزه و توان بیشتری برای نقشآفرینی در کشور خواهند داشت.
بنابراین تقویت مطبوعات و رسانهها، منافعی چند بعدی برای کشور و نظام و مردم خواهد داشت و به تقویت جمهوریت و مردمسالاری در کشور کمک میکند؛ در نقطه مقابل اگر رسانهها تضعیف شده، منابع خبری آنها و فضای مانورشان محدود شود و نگاه ابزاری به آنها در نزد مسئولان و مدیران باب شود، اثرات سوء این اتفاق، گریبانگیر همه خواهد شد.