محمدمهدی اسماعیلی: میزان مداخله دولت در فرهنگ به معنای نظارت و تسهیل گری کاهش یافته است به عنوان نمونه در سال هزار و سیصد و هشتاد و پنج، کل بودجه حوزه کتاب کشور حدود دویست و پنجاه میلیارد تومان بود و قدرت خرید کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بازار کتاب همان سال هشتاد میلیارد تومان بود.
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه ساماندهی هزینهکرد و بودجه فرهنگی دستگاهها در اولویت وزارت فرهنگ قرار دارد، تأکید کرد: شورایعالی انقلاب فرهنگی باید در جایگاه قرارگاه فرهنگی کشور قرار بگیرد.
به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، همایش ملی «منطق بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» با حضور رئیسجمهور، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر مسئولان فرهنگی کشور در سالن همایشهای بینالمللی سازمان صدا و سیما برگزار شد.
محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ابتدای سخنان خود ضمن اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در نخستین دیدار با اعضای دولت سیزدهم گفت: رهبر معظم انقلاب در طلیعه فعالیت دولت مردمی در جمع اعضای هیئت دولت مفاد مهمی را در حوزه بازسازی حکمرانی کشور مطرح کردند ایشان در این دیدار فرمودند در همه حوزهها نیاز به بازسازی انقلابی با شیوه و منطق انقلابی که عقلانی و فکورانه است، احساس میشود.
او در ادامه گفت: ایشان در این دیدار به طور ویژه به مباحث فرهنگی پرداختند و سه بخش را مورد توجه قرار دادند که شامل بخش عمومی فرهنگ و به تعبیر همیشگی ایشان «فرهنگ به مثابه هوایی که تنفس میکنیم»، بخش مربوط به ابزارهای فرهنگی همچون سینما، تئاتر و موسیقی که تأکید داشتند دولت جدید ساختارهای آن را با حرکت ایجابی و تولیدی قوی به ریل انقلاب بازگرداند و با مسائل فسادبرانگیز مقابله کند؛ به این معنا که دولت در مواجهه با فساد این حوزهها دچار لکنت نشود و سومین مورد نیز توجه رهبر معظم انقلاب به ظرفیتهای جبهه فرهنگی انقلاب و جوانان بود. در این معنا که دولتی که با شعار مردمی بودن و مردمی سازی فعالیت خود را آغاز کرده، توجه ویژهای به جبهه فرهنگی انقلاب داشته باشد.
وزیر فرهنگ در بخش دیگری از سخنان خود گفت: از ابتدای فعالیت دولت مردمی در حوزه مدیریت فرهنگی با همکاری رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، تجارب گذشته را به اشتراک گذاشتیم و دبیرخانهای را با حضور دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل دادیم. در آن مقطع فراخوانی عمومی در سطح کشور اعلام کردیم و نمایندگان این نهادها با حضور در بسیاری از کلانشهرها، نشستهایی را با فعالان جبهه فرهنگی انقلاب و همه دغدغه مندان عرصه فرهنگ برگزار کردند و در بررسی رویکردهای فرهنگی کشور، همه آثار تولیدی اعم از کتاب، فیلم و مجموعه همایشهای چهار دهه گذشته در کنار سخنان اندیشمندان حوزه فرهنگ مورد توجه قرار گرفت.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در یک دهه اخیر، حوزه فرهنگ دستخوش تحولی شده که بدون توجه به آنها نمیتوان به بازسازی ساختارهای فرهنگی اندیشید به عنوان نمونه اگر در حوزه اقتصاد مجموع تحولات نمایانگر رشد حدود صفر است که مورد انتقاد بسیاری قرار میگیرد در حوزه فرهنگ اوضاع بدتر است زیرا در اقتصاد میتوان با بهرهگیری از شاخصهای کمی، وضع موجود را سنجید اما بررسیهای تفصیلی بنده به عنوان یک کارشناس فرهنگی و معلم دانشگاه نشان میدهد وضعیت حوزه فرهنگ نسبت به اقتصاد اسف بارتر است.
تحلیل خبر
همانگونه که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفتهاند وضعیت «فرهنگ» در جامعه ما به مراتب اسفناک تر از وضعیت «اقتصاد» است. اقتصاد چون یک مقوله «کمّی» است خیلی راحتتر قابل سنجش و ارزیابی است. به راحتی میتوان نرخ تورم را حساب کرد، میزان بودجه و هزینه کشور، درآمد سرانه خانوارها، فراز و فرود قیمتها، کم و زیاد شدن سطح تولید، تعداد مسکن، خودرو، لوازمخانگی، میزان نقدینگی، شاخص بورس، کسری بودجه و ... را میتوان به عدد و رقم نشان داد. حتی خارج از بحث علمی، مردم کوچه و بازار هم میتوانند اوضاع اقتصادی خود را با عدد و رقم بیان کنند. از طرف دیگر هرگونه کمبودی در کالاها و خدمات، بلافاصله خود را نشان میدهد و مردم را به واکنش وا میدارد پس تکلیف اقتصاد را هم مردم خیلی خوب میدانند و هم مسئولان کشور در ردههای مختلف مدیریتی.
اما فرهنگ چون مقولهای «کیفی» است، کم و کاستی آن به راحتی برای مردم و مسئولان قابل فهم و محاسبه نیست به همین خاطر است که هر کسی با سلیقه و جایگاه اجتماعی خود، برداشت خاصی از اوضاع فرهنگی جامعه دارد. خیلی سخت است که همه بصورت یکسان بفهمند که در اندیشه و اذهان مردم چه میگذرد؟
گاهی این درک به اندازهای متفاوت است که حتی به تضاد و تناقض کشیده میشود و هرکس برداشت خود را عین واقعیت و حقیقت قلمداد میکند. در اینجا به مصداق شعر: «هر کسی از ظن خود شد یار من» همه به قضاوت و پیشداوری و ذهنیت متفاوت و متضاد نسبت به مسائل مختلف
میپردازند. آیا همه نسبت به مسائل دینی و مذهبی، فهم مشابه دارند؟ آیا اعتقاد و پای بندی آنها به مسائل دینی یکسان است؟ آیا نسبت به آداب و رسوم و سنتها، شناخت و قضاوت و اعتقاد مردم به یک اندازه است؟ چون فرهنگ امری، کیفی است لذا به راحتی قابل سنجش و ارزیابی نیست و گاهی در حوادث روزگار و کوران زندگی خود را نشان میدهد و این تفاوتها آشکار میشود.
اما بخش اقتصادی فرهنگ که مربوط به قیمت و میزان دسترسی به کتاب، روزنامه، کاغذ، تحصیلات، کتابخانهها، فرهنگسراها، سالن نمایش، تفریحات، گردشگری، تحقیقات، اختراعات، نوآوریها و ... است، پیچیدگیهای خاص خود را دارد و فشارهای مضاعفی بر اقتصاد خانواده و کشور وارد میآورد که این مقوله هم تحلیل جداگانهای را میطلبد.
امروز جامعه ما از هر دو منظر؛ هم فهم و شناخت و پایبندی فرهنگی و هم اقتصاد فرهنگ واقعاً وضع اسفناکی دارد که رسیدگی به آن کار آسانی نیست و مدیریتی بسیار قوی در سطح کشور و نهادهای ذیربط میطلبد و هر چه دیرتر این نوع مدیریت اعمال شود، آن را بغرنجتر خواهد ساخت.