دبیر انجمن صنعت بستهبندی گوشت و مواد پروتئینی کشور از کاهش مصرف گوشت و مرغ در کشور خبر داد.
مسعود رسولی در گفتوگو با ایسنا، در پاسخ به این سؤال که آیا افزایش قیمت گوشت در تقاضا برای خرید تغییری ایجاد کرده است یا خیر؟ گفت: امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته مصرف گوشت ۵۰ درصد و مصرف مرغ ۳۰ درصد کاهش یافته است.
وی ادامه داد: این کاهش تقاضا باعث شده که شرکتهای بستهبندی با مشکلاتی روبهرو شوند. زیرا شرکتهای بسته بندی برای تولید مشخصی هزینه کردهاند، اما به دلیل کاهش تقاضا تولیدات آنها نیز کم شده است. این شرکتها اگر تعدیل نیرو کنند به راحتی نمیتوانند نیرو جذب کنند و اگر نیروهای خود را نگه دارند دخل و خرجشان به هم نمیرسد.
دبیر انجمن صنعت بستهبندی گوشت و مواد پروتئینی کشور در پاسخ به اینکه آیا بالاتر بودن قیمت گوشت و مرغ بستهبندی شده علت کاهش تقاضای این محصولات در بازار نیست، گفت: بستهبندی محصولات از نظر ما هزینه اضافی ندارد، زیرا بسته بندی سودش را از ضایعات بدست میآورد. به عبارت دیگر وقتی مردم مرغ کامل خریداری میکنند پوست و ضایعات آن را دور میریزند ولی شرکتهای بستهبندی ضایعات را میفروشند و از پول آن برای بسته بندی استفاده میکنند.
تحلیل خبر
زمانی که مصرف گوشت 50 درصد و مصرف مرغ 30 درصد کاهش پیدا کند معنایش این است که قدرت خرید مردم برای تأمین پروتئین بدنشان، نصف شده و موقعی که پروتئین به اندازه کافی به بدن 85 میلیون ایرانی (صرف نظر از عده قلیلی ثروتمند) نرسد متعاقب آن بیماریها، ضعفها و مشکلات متعدد جسمانی نصیب مردم میشود.
بنا به جمع بندی نظرات متخصصان، کمبود پروتئین باعث انواع آسیب به قسمتهای مختلف بدن از جمله مشکلات ضعف عضلانی و به تحلیل رفتن آنها، شکننده شدن استخوانها، کم شدن رشد کودکان، افزایش شدت عفونتها، احساس ضعف و گرسنگی دایمی، کاهش غیرمعمول وزن، ریزش مو، شکنندگی پوست، ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن، ورم پوست و بافتها، متورم شدن پاها، مشکلات کبد چرب و غیره میشود.
گوشت و مرغ و مشتقات آنها از منابع اصلی تأمین پروتئین بدن هستند. درست است که برخی مواد گیاهی همچون حبوبات و مغزها با تولید پروتئین میتوانند جایگزین گوشت و مرغ و ماهی و لبنیات شوند ولی در نظام خلقت هر چیزی جای خود را دارد و به صورت موقت و مقطعی میتوان از منابع دیگر استفاده کرد ولی برای همیشه، نه.
به هرحال به خاطر گرانی شدید گوشت، مرغ و ماهی بسیاری از مردم قدرت خرید آنها را ندارند و لذا آسیبهای زیادی به بدن آنان میرسد. کشوری که نتواند موادغذایی مورد نیاز مردمش را تأمین کند بعداً مجبور است چند برابر آن هزینه دارو و درمان مردم کند و به لحاظ اقتصادی ضرر بیشتری متحمل خواهد شد.
از طرف دیگر نیروهای کار که باید از سلامت و توانایی شایسته بهرهمند باشند تا بتوانند در اقتصاد کشور نقشآفرین شوند، به سمت بیماری و ضعف رفته و از میزان کارآیی و بهرهوری آنها کاسته میشود. مجموعه این ضعفهای بدنی بر روح و روان و تمرکز فکر و خلاقیت آنها نیز اثر منفی گذاشته و نظام فکری و اندیشهورزی جامعه نیز در پایینترین سطح نگه میدارد.
این کمبود و سایر کمبودهای دیگر نیز دست به دست هم داده و زمینه را برای نارضایتی اجتماعی فراهم میسازد که این هم برای جامعه و کشور خسارتبار خواهد بود.
در مجموع، ظاهر قضیه از کاهش مصرف گوشت و مرغ خبر میدهد ولی در سلسله علت و معلولها، آثار آن به اکثر ابعاد جامعه سرایت کرده و آسیب میرساند. لذا ضروری است مسئولان امر فکر اساسی و جدی برای تأمین همه نیازهای مردم و بالا بردن قدرت خرید آنها کنند.