وی اظهار داشت: این شرایط و حوادثی که در این دو ماهه اخیر اتفاق افتاده ایجاب میکند که تأملی بکنیم در این راهی که در این ۴۴ سال طی کردهایم و ببینیم از این به بعد را چگونه باید طی بکنیم.
حدادعادل یادآور شد: حالا اینها آمدهاند سر بهانه فوت خانم امینی که هم ظرفیت جنسیتی داشت بهلحاظ اینکه خانم بود؛ هم ظرفیت قومیتی داشت که کرد بود و... طراحیها را انجام دادند و در خیابان آمدند، به تصور اینکه مثل زمان انقلاب وقتی عدهای راه بیفتند دیگران هم میآیند! تصورشان این بود که اگر ۵۰ نفر ۱۰۰ نفر ۲۰۰ نفر امروز آمدند، فردا مثلاً ۵ قسمت شدند پنج تا ۴۰ نفر سر این خیابان سر آن خیابان، آتش بزنند، سنگ بزنند، بکشند، فلان شعار را بنویسند، ایران اینترنشنال و بیبیسی و همه این شبکهها و ماهوارهها و هم به دروغ فراوان و راست کم یک چیزهایی پخش کنند و ملت را تحریک بکنند، در دانشگاه صنعتی شریف آن تندروی را بکنند یا در امیرکبیر، آن حرفها را بزنند، در زندان اوین آن برنامه را طراحی بکنند که بلکه مردمی حدود ۱۰۰ هزار نفر ۲۰۰ هزار نفر بیرون بریزند، ولی دیدند که همراه شدن جمعیت طبق میل آنها پیش نرفت.وی گفت: شرایط فعلی ایجاب میکند که ما نیروهای مردمی و انقلابی را به صحنه بیاوریم و منتظر نباشیم که مشکلات را دیگری حل کند.
درنهایت باید بنشینید دور همدیگر، هر کس هر جایی که هست، بدون اینکه منتظر جای دیگری باشید، افراد مثل خودتان رو جمع کنید و بگویید که ما الان نفس حضورمان، کارساز است. برای اینکه این حضرات فکر نکنند که کشور از نیروهای انقلابی خالی شده است، نیروهای انقلابی الان باید به صحنه بیایند و بهصورت سازماندهیشده حضور داشته باشند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه خواص نباید ساکت شوند، گفت: خواص باید معقول و منطقی و مختصر حرف بزنند. من ۶۰ سال پیش دانشجوی دانشگاه تهران بودم در رشته فیزیک، ما ۷۰ دانشجو بودیم که فقط سه دختر در کلاس ما بود؛ اما الان بروید و ببینید که در همان رشته فیزیک اگر هفتاد تا دانشجو باشد، حداقل ۴۰ نفر، دختر هستند. ما منطق داریم، نباید عقبنشینی کنیم و عقبنشینی هم نخواهیم کرد.
تحلیل خبر
از سخنان متفاوت مسئولان کشور چنین استنباط میشود که دو دیدگاه در مورد نحوه برخورد با ناآرامیها و جریانات اخیر وجود دارد: یک دیدگاه که معتقدند باید اصلاحاتی در برخی ساختارها و کارکردها انجام گیرد و دیدگاه دیگر که عقیده دارند اصلاحات، نوعی عقبنشینی است و نباید به هیچ وجه عقبنشینی کرد چرا که امکان دارد شیرازه کار از دستمان در برود.
حال باید دید کدام دیدگاه به صلاح ملک و ملت است. یقیناً هرگونه اشتباه محاسباتی هرکدام از طرفین به قیمت گزاف و شاید غیرقابل جبران تمام شود.
معمولاً مسئولانی که دیدگاهی آرامتر و معتدلتر دارند طرفدار نظر اولند و متوجه این نکته ظریف و حساس شدهاند که نمیشود در مسائل کشورداری غیرقابل انعطاف بود. اینها معتقدند که با نسل جدید و روحیات و مطالبات آنها نمیتوان همانند نسل دو سه دهه قبل مواجه شد. این نسل روحیه طغیانگری و کنترل گریزی قوی دارد و ملاحظه بعضی از مسائل و اعتقادات را نمیکند و به سیاق و مسیر والدین خود نمیرود بلکه با آب و تاب به نقد آنها و نسل گذشته خود میپردازد. راه حل برخورد با اینها، باید متفاوت و جدید و با توجه به خواستهها و پتانسیل آنها باشد. به همین خاطر مسئولانی که دیدگاه اول را دارند بیشتر به فکر اصلاح امور جهت به دست آوردن دل این نسل و امیدوار کردن آنها نسبت به آینده هستند.
اما مسئولانی که دیدگاه دوم دارند معتقدند اگر بخواهند دست به اصلاحات بزنند با توجه به وسعت تغییراتی که باید بدهند تا مورد پذیرش مردم باشد، نگران این هستند که کنترل اوضاع از دستشان در برود، هرچند خود اینان هم میدانند که بالاخره مطالبات مردم و خصوصاً نسل جدید را نمیتوان برای همیشه بیپاسخ گذاشت ولی معتقدند نباید در مواجه به ناآرامیها عقبنشینی و بحث اصلاحات را مطرح کرد.
اما اینکه کدام یک از این دو دیدگاه مورد قبول مردم قرار خواهد گرفت به نظر میرسد دیدگاه اول بهتر بتواند اوضاع را آرام کند و از تشدید خشونت و درگیریها بکاهد. اما در این روش نمیتوان صرفاً با حرف و وعده به نتیجه رسید بلکه باید مسئولان ارشد کشور به ویژه دولت و مجلس، اصلاحات مورد نظرشان را در چند بند هرچه زودتر اعلام کنند و بلافاصله وارد حوزه عمل شوند. در اینجا باید موارد اصلاحی، برآیند خواستهها و مطالبات معترضان و مردم باشد و بتواند آنها را اقناع کند.
باید دید در روزهای آینده غلبه با کدام دیدگاه خواهد بود.