آیتالله جوادی آملی نوشت: با فن اقتصاد کشور اداره میشود. اقتصاد یک علمی نیست که آسمانی باشد و قرآن به ما یاد بدهد.
به گزارش رویداد۲۴ ،آیتالله جوادی آملی، مرجع تقلید شیعیان در توییتی نوشت: اگر اختلاس و بیعرضگی نباشد با فن اقتصاد کشور اداره میشود. اقتصاد یک علمی نیست که آسمانی باشد و قرآن به ما یاد بدهد.
تحلیل خبر
بیش از 35 سال پیش که درترم اول دوره کارشناسی، درس «کلیات علم اقتصاد» را در دانشگاه میخواندیم در کلاس بحث داغی بین دانشجویان و استاد مطرح میشد که آیا کشور میتواند بدون حرکت بر ریل علم اقتصاد به شکوفایی و توسعه همه جانبه اقتصادی نائل شود؟ و بعد دانشجویان میگفتند آیا «اقتصاد اسلامی» میتواند «جایگزین علم اقتصاد» بشود؟ بحث بسیار داغ میشد و به اوج خود میرسید.
پاسخ استاد به هر دو سؤال منفی بود یعنی نه بدون تکیه برعلم اقتصاد میتوان به شکوفایی اقتصادی رسید و نه «اقتصاد اسلامی» میتواند جایگزین «علم اقتصاد» شود. دانشجویان به دو دسته تقسیم میشدند، عدهای موافق وعدهای مخالف نظر استاد بودند. باتوجه به جو انقلابی آن روز که بر دانشگاه و کلاسهای درس حاکم بود، استاد و دانشجویان طرفدار نظر وی در اقلیت بودند و جرات تاکید بر نظرشان را نداشتند، عدهای هم محافظهکارانه سکوت میکردند. امروز که نظر این مرجع تقلید آیت اله جوادی آملی را خواندم که گفته است: «اقتصاد علم آسمانی نیست که قرآن به ما یاد بدهد» و افزوده «با فن اقتصاد، کشور (باید) اداره شود» با خود گفتم کاهش همان 30 – 40 سال پیش مراجع ما چنین اظهاراتی داشتند تا هم مراکز دانشگاهی و هم تیم اقتصادی دولتها به روش علمی روی میآوردند و مسیر صحیح را در برنامهریزی، اجرا و مدیریت در پیش میگرفتند. در آن سالها نیروهای مذهبی و انقلابی بر سه کتاب پیرامون اقتصاد اسلامی بیشتر از سایر کتابها مطالعه و تاکید داشتند و از متون آن برای مباحثه و مناظره با مخالفین استفاده میکردند: کتاب اقتصاد ما (نوشته آیت اله سید محمد باقر صدر) که ترجمه کتاب عربی « اقتصادنا» بود – کتاب اقتصاد مقایسهای (نوشته رضا اصفهانی) و کتاب اقتصاد توحیدی (نوشته ابوالحسن بنی صدر)
کتاب «اقتصاد ما» رویکردی حوزوی داشت، کتاب «اقتصاد توحیدی» تقریباً رویکردی دانشگاهی داشت و کتاب اقتصاد مقایسهای بینابین بود. اما دانشجویانی که رشته اقتصاد میخواندند و یا در سایر رشتههای علوم انسانی چند واحد دروس اقتصاد داشتند به یک تفاوت عمده بین این کتابها با کتابهای علم اقتصاد پی میبردند و آن اینکه مطالبی که درباره اقتصاد اسلامی گفته و نوشته شده چون تئوریزه، طبقه بندی، آزمایش شده و ... نیست و صرفاً یک سری توصیهها و آموزشهای اخلاقی و اجتماعی است، در مرحله اجرا، اقتصاد یک کشور نمیتواند بر مبنای آن عملیاتی شود همچنانکه طی چند دهه گذشته حتی در موضوع سود بانکی و حواشی آن ماندهاند چه برسد به سایر اصول اساسی.
شاید آینده کسانی بیایند و بتوانند به شیوهای علمی آن را آزمایش و درصورت پاسخ گرفتن، اجرا کنند ولی تاکنون درحد آموزش و توصیه و موعظه باقی مانده و آن طور که آیت اله جوادی آملی میگویند، اساساً اقتصاد علم آسمانی نیست که بتوانیم در قرآن یا متون اسلامی آن را استخراج و تئوریزه کنیم، نظر جدیدی است که در کشورداری براساس علم اقتصاد تاکید دارد و در تعالیم آسمانی بیشتر باید جنبههای اخلاقی و معنوی آن همچون عدالت، درستکاری، اجتناب از غش در معامله، صحیح بودن کیل، دوری از لقمه حرام، تشویق به رزق حلال و ... به عنوان «راهنمای عمل» نگاه کرد.
ماحصل کلام اینکه «علم اقتصاد» و «توصیههای اسلام در مورد فعالیتهای اقتصادی» هر کدام کاری با «شکل» و «ماهیت» جداگانه انجام میدهند و حوزه و میدانی متفاوت در عمل دارند ولی میتوانند تا اندازه زیادی کنار یکدیگر هر کدام نقش خود را داشته باشد و بخش اجرایی کشور در چارچوب علم اقتصاد، مشکلات کشور را حل کند و متخصصان واقعی عهدهدار اجرای آن باشند.