به گزارش تابناک، فریدون عباسی، نماینده کازرون در پاسخ به اینکه اگر ما این هزینهها را بدهیم چه فایدهای برای مردم دارد؟ گفت: ما باید سرمایه اجتماعی خود را با صداقت حفظ کنیم و به مردم واقعیت را بگوییم که این یک مبارزه است. یعنی ما خود را از چنگال استکبار آزاد کرده و استقلال و آزادی کشور را به دست بیاوریم، ولی دشمن مدام میخواهد با روشهای مختلف اینها را از ما بگیرد.از اینرو، میخواهند یا کودتا بکنند و یا مثلاً در زمانی جنگ را به ما تحمیل کردند و حالا با تنگتر کردن محاصره اقتصادی و استفاده از ابزار رسانهای خود، کشور ما را تحت فشار گذاشتهاند و افکار عمومی را به تسخیر خود درآوردهاند و ما در حال مبارزه با این قضیه هستیم.
این چهره اصولگرا میگوید: ممکن است عدهای در کشور احساس کنند که آزاد نیستند و این طبیعی است، ولی اصل آزادی، آزادی از چنگال استکبار جهانی است که ما آزاد شدیم. ما مرکز تصمیمگیری را از خارج کشور به داخل مملکت منتقل کردیم و در حال دادن تبعات این استقلال و آزادی هستیم بنابراین مردم منتظر این هم باشند که شرایط از این هم که هست، سختتر شود.
تحلیل خبر
شرایطی سختتر از این
دکتر محمدمهدی جعفری زاده
در خبر مورد تحلیل، چند نکته قابل تأمل و کنکاش است:
اول: باید برای آزادی از چنگال استکبار، هزینه بدهیم.
دوم: ممکن است عدهای در کشور احساس کنند که آزاد نیستند و این طبیعی است.
سوم: با مردم صادق باشیم و واقعیت مبارزه با استکبار را به مردم بگوییم.
چهارم: سرمایههای اجتماعی خود را حفظ کنیم.
پنجم: ممکن است شرایط از این هم که هست، سختتر شود.
در ابتدا باید فرق بین «شعار» با «برنامه مدیریتی» را بدانیم؛ شعار متکی بر احساس و تمایلات فردی و گروهی گوینده است و پایه و مبنای علمی و واقع بینانه ندارد اما «برنامه مدیریتی» با لحاظ آثار و تبعات هر تصمیم بر زندگی فردی و اجتماعی مردم و میزان رضایت مردم از آن برنامه، رقم میخورد.
در یک جامعه رشید و آگاه، هیچ فرد و گروهی حق ندارد خواسته خود را بر مردم تحمیل کند و برای چگونه زیستن و سبک زندگی آنها، خط و نشان بکشد. اینکه مردم کجا هزینه بدهند و چقدر و برای چه مدتی و برای رسیدن به چه اهدافی باید هزینه بدهند باید با نظرخواهی و همه پرسی از آنها معلوم شود.
ورود به هر نوع مبارزه و خروج از آن، مدت زمان، کیفیت و کمیت آن و نتایج قابل انتظار، باید با خواست و اراده مردم انجام گیرد.
صادق بودن با مردم و واقعیت گفتن به آنها زمانی ارزش دارد که اصل ماجرا توسط جامعه، مورد پذیرش و حمایت واقع شود و آنگاه در روند عملیاتی شدن آن، به موقع و صحیح، گزارشهای واقعی به اطلاع عموم برسد.
سرمایههای اجتماعی براساس «میزان رضایت مردم» شکل میگیرد و قوام مییابد. تمام برنامهها و اهداف کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت اگر بخواهد منتج به نتیجه شود باید پذیرش و حمایت مردم را با خود داشته باشد. ما در مبارزه با دشمن و استکبار جهانی باید طوری عمل کنیم که مردم خودمان را از دست ندهیم و این اصلی است که هم در تعالیم دینی ما و هم در علم مدیریت، پایه و اساس هر فعل و انفعالی است.
براساس نظریه مبادله و تحلیل فایده و هزینه، باید بدانیم که «چه چیزی میدهیم» و «چه چیزی میگیریم» اگر همه چیز را به دست آوریم ولی «رضایت مردم» را از دست بدهیم، بدون شک در این مبادله، ضرر کردهایم. اینکه مردم باید منتظر «شرایط سختتری» باشند، با هیچ اصول علم مدیریت، مبانی دینی و اخلاقی و رعایت آستانه تحمل اجتماعی قابل توجیه نیست. البته تعداد اندکی که از همه امکانات و حقوق نجومی برخوردارند هیچگاه مفهوم «شرایط سخت» را درک نمیکنند بلکه توده مردم هستند که جامعه هدف این سختیها واقع شده و در تنگنای شغلی، خانوادگی و ... قرار میگیرند لذا سرمایههای اجتماعی همین توده مردم هستند نه آن اقلیت برخوردار.
امروز جامعه ما به یک نوسازی علمی متکی بر عقلانیت تخصصی نیازمند است که براساس آن، همه در چارچوب رشته و تخصص خود اظهارنظر کنند. به ویژه در مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مدیریتی باید بسیار سنجیده سخن گفت که آثار و تبعات منفی و مخرب از آن تراوش نکند.