جامجم آنلاین: سن بازنشستگی در جوامع مختلف کاملاً با یکدیگر متفاوت است و در برخی کشورهای توسعهنیافته، اصلاً مفهومی به اسم بازنشستگی وجود ندارد و نظام بیمهای در این کشورها دیده نمیشود. در کشورهای توسعهنیافته، خانواده همان نقش حمایتهای بازنشستگی در دوران پیری را دارد؛ اما اگر فردی در دوران سالمندی از حمایت خانواده برخوردار نباشد، سرنوشت تلخ و مبهمی در انتظار اوست. در مقابل، نظام بیمهای و بازنشستگی در کشورهای توسعهیافته، نظامی کاملاً قانونمند است که در آن فرد در دوران اشتغال، بخش زیادی از درآمد خود را بهعنوان مالیات و بیمه میپردازد تا بازنشستگی راحتی داشته باشد. ایران را باید حد وسطی از این دو شکل دوران سالمندی بهحساب آورد. بهطوریکه نه سیستم بازنشستگی فراگیر و کارآمدی وجود دارد که در آن فرد بازنشسته، بدون دغدغه مالی به ادامه زندگیاش بپردازد و نه کشوری است که بیمه و بازنشستگی در آن جایگاهی نداشته باشد. یکی از مهمترین تفاوتهای نظام بازنشستگی در ایران در مقایسه با کشورهای توسعهیافته، سن بازنشستگی است؛ بهگونهای که در برخی کشورهای توسعهیافته، سن بازنشستگی به 70 سال رسیده است، اما در کشور ما افراد زیادی پیدا میشوند که قبل از رسیدن به 50 سالگی بازنشسته شدهاند.
چنین تفاوت فاحشی بین سن بازنشستگی در کشور ما با کشورهای توسعهیافته، یکی از دلایلی است که موجب شده صندوقهای بازنشستگی در ایران به صندوقهای ورشکستهای تبدیل شوند که دخلوخرجشان به هم نمیخورد.
تحلیل خبر
چسباندن عنوان بازنشسته به انسانها در چارچوبهای اداری و محدود کردن آنان با معیارهای محصورشده در اندیشههای بسته، بزرگترین ظلم هم به جامعه و هم به افراد پویا، خلاق، بانشاط و کارایی است که از توانمندیهای گوناگونی برای ارائه خدمات برخوردارند؛ اما رهایی از قیدوبندهای دستوپاگیری که بهاجبار باید در فضاهای اداری با مدیریتهای متفاوت تحمل شود از سن ۶۰ سال به بعد، حق مسلم قانونی جهاندیدگانی است که ۳۰ سال و یا بیشتر هرماه مبلغی را بهعنوان بیمه پرداخت کردهاند و باید طبق موازین شرعی و قانونی به تناسبهای بهروز شده و معمول در امور اقتصادی و مالی به آنان پرداخت شود تا دغدغههای معیشتی، آرامش و آسایش این قشر پرتجربه را دچار خدشه و تزلزل نکند. هم فرصت خدمت از آنان گرفته نشود و هم اینکه بتوانند از فضای آزادشدهی سومین بخش از عمر گرانبها لذت ببرند و به علایق و سلایق خود بپردازند.
مدفون و مسدود کردن تجربیاتی که به گرانترین بها و هزینهکرد عمر حاصلشده، موردپذیرش هیچ عقل سالم و تفکر پویا و ذهن شعار نزدهای نیست، همانگونه که سبب اصلی پیشرفت کشورهای توسعهیافته، بهرهمندی از داشتهها و یافتههای باتجربهها و سردوگرم چشیدههاست.
اینکه جهاندیدگان ما بهدلیل فشارهای مالی حاکم بر زندگی خود، مجبورند به کارهایی بپردازند که بتوانند مشکلات معیشتی خود را کم و یا برطرف کنند، باید موجب شرمساری حاکمانی باشد که لاجرم خود روزی به این مرحله خواهند رسید و نداهای وجدان که در نهاد هر انسانی به ودیعه نهاده شده است، آنان را دچار عذاب خواهد کرد.
گنجینه گرانسنگ جهاندیدگان باید با انرژی غنی جوانان توأم باشد تا خروجی آن منجر به رفع مشکلات و معضلات گریبانگیر جامعه شود.
بهرهمندی اقشار مختلف از اندوختههای پرقیمت پرتجربهها، مستلزم داشتن طرحها و برنامههایی است که بر مبنای مطالعات علمی تدوین و تنظیم شده و دربرگیرنده نیازهای سنی باشد، چراکه تنها در این صورت مجموعه جامعه میتواند به زدودن تنگناها و گرههای بر سر راه خود امیدوار شود و انگیزههای لازم
را بیابد.