وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی بابیان اینکه قدرت خرید بازنشستگان طی 8 سال تا 68 درصد کاهشیافته است، گفت: قدرت خرید کارگران در سال 92 نسبت به سال 89 نیز تا 40 درصد کاهشیافته که از سال 93 با تعیین مزد تا 27 درصد جبران شده است.
به گزارش ایسنا، علی ربیعی بابیان اینکه برنامه دولت در سیاستگذاری کاهش فقر در سال 97 مبتنی بر دو برنامه مبارزه با فقر و اشتغال است، افزود: شاخص بودجه 97 بر اساس تجربه سالهای گذشته در این دو حوزه دنبال خواهد شد.
همچنین شاهد هستیم که این موضوعات تبدیل به گفتوگوهای اجتماعی و همچنین مطالبه مردم در خیابانها نیز شده است.
وی در ادامه تصریح کرد: درحال حاضر متوسط درآمد یک خانواده پنجنفری مستمریبگیر 640 هزار تومان است که بر اساس بودجه پیشنهادی سال آینده باید به 900 هزار تومان برسد.
بر اساس گفته رئیسجمهور افرادی که خارج از نهادهای حمایتی هستند نیز باید شناسایی شوند که تاکنون توانستهایم بیش از 800 هزار نفر از آنان را شناسایی کنیم.
ربیعی با اشاره به اینکه تأمین حقوق بازنشستگان در سال آینده از محل هدفمندی بودجهها انجام خواهد شد، توضیح داد: با توجه به انفجار جمعیتی دهه 60 باید از همینالان فکری به حال سالمندی آنان
کنیم.
تحلیل خبر
این سخن وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که مطالبات مردم به گفتوگوهای اجتماعی و خیابانها کشیده شده، قابلتأمل است و این سؤال را مطرح میکند که چرا باید بیتوجهیها به حدی برسد که بهاصطلاح کار بیخ پیدا کند و به سمتوسوی اعتراضهای خیابانی سوق داده شود؟ آیا نباید پیش از آن متولیان امور چارهاندیشی و رفع مشکل کنند؟ آیا در نظام بودجهبندی کشور نباید به نیازها نگاه واقعبینانه شود؟ آیا متولیان و متصدیان هرگز برای یکبار هم که شده، خود را بهجای گروههای آسیبپذیری که معیشتی سخت و رنجآور دارند، فرض کردهاند تا متوجه شوند که حتی یک روز هم نمیتوانند زندگی بدون تنش و دردسری داشته باشند؟ آیا هرگز ضربالمثل «آب که از سرگذشت، چه یک وجب و چه ...» را نشنیده و بر روی آن فکر نکردهاند؟ چرا باید کاری کرد که اقشار به تنگ آمده از پیگیری نظاممند و سیستمی قطع امید کرده و روشهای دیگری را اتخاذ کنند؟ چرا باید تحقق مطالبات بهحق و اولیه مردم تا آنجا به دست فراموشی و بیخیالی سپرده شود که منجر به ستیز و درگیری شود و فضا را برای انواع و اقسام سوءاستفادهها و کینهجوییها فراهم کند؟ چند بار باید پدیده «مطالبه در خیابان» را تجربه کرد و بازهم به مسائلی دیگر که هیچ دردی را از مردم که اصلیترین عامل حیات انقلاب هستند، دوا نمیکند، مشغول شد؟ ایکاش این بار صدای کارگران، بازنشستگان، فارغالتحصیلهای بیکار و... شنیده شود و خوب هم شنیده شود.