اکنون ما فقط با پول نقد تجارت میکنیم اما جهان تحولاتی گسترده را تجربه کرده است. حتی افغانستانیها و عراقیها با کمک اعتبار خود خرید میکنند. همین شده که ما بازار هدف نداریم و سطح تجارتمان نیز بسیار محدود شده است. تاکید میکنم آمارهای مرکز پژوهشها درست است چون تنوع بازار نداریم و سهم ما در بازار تجارت جهانی نیز به شدت کاهش پیدا کرده است.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، گزارشی مرتبط به صادرات ایران در سال 1402 منتشر کرده که شامل آمارهایی منفی و از دید برخی تحلیلگران بازار صادرات و واردات، نگران کننده است.
به گزارش فرارو، در بخشی از این گزارش اشاره شده که یکی از مهمترین چالشهای تجارت خارجی ایران در دو دهه اخیر، کاهش شدید تنوع در شرکای تجاری بوده است. درحالی که در سال 1383 حدود 80 درصد صادرات ایران به 21 کشور انجام میشد، این رقم در سال 1402، تنها به 7 کشور کاهش یافته است. این درحالی است که در همین بازه زمانی، الگوی جهانی به سمت افزایش تعداد کشورهای تجاری پیشرفته که چنین تمرکز شدیدی باعث افزایش آسیب پذیری اقتصاد ایران در برابر تحریمها و نوسانات بازارهای هدف شده است.
با توجه به این گزارش و ایجاد نگرانی در حوزه تجارت کشور، مسعود دانشمند، فعال اقتصادی و عضو اتاق بازرگانی ایران، در گفتگو با فرارو به این نگرانیها پاسخ داده است:
روش تجارت بر پایه پول نقد در جهان منسوخ شده است
مسعود دانشمند به فرارو گفت: «این که گفته شده عمده صادرات ما در سال 1402 به 7 کشور بوده، گزاره اشتباهی نیست. چین، روسیه، افغانستان و عراق و تعدادی کشوری دیگر از جمله پاکستان و ترکیه از جمله همین کشورها محسوب میشوند. این یک حقیقت است که تراز بازرگانی ما منفی شده است، یعنی صادرات ما بدون در نظر گرفتن نفت، کمتر از واردات ما شده است.
دلیل این وضعیت نیز واضح است. اول این که ما با تحریم دست و پنجه نرم میکنیم. دوم این که، با FATF مشکل داریم و نکته سوم این که نظام بانکی ما هیچ ارتباطی با جهان ندارد و بنابراین طبیعی است که صادرات ما کاهش پیدا کرده و تنوع بازارهای ما از بین برود. همچنین بازارهای ما بسیار محدود شده و در شرایطی که هر بازار، کشش خاص خود را دارد، ما مدام در حال کاهش حجم بازارمان بودهایم.
سهم اقتصاد ما از اقتصاد جهانی، مجموعاً در سال 1402، عددی کمتر از 3 دهم درصد بود. این عدد به معنای واقعی کلمه فاجعه است. همه اینها نشان میدهد برنامهریزیهای ما از ابتدا اشتباه بوده است. امروز دیگر کسی پولهای خود را در کیف سامسونت نمیریزد که از ما خرید کند. حتی هیچکس داخل یک کشور هم اینطور معامله نمیکند. برای مثال اگر شخصی بخواهد از هامبورگ به مونیخ تجارتی انجام دهد به شیوهای که ما در سطح بین الملل کار میکنیم، کار نمیکند و منسوخ شده است. »
وی افزود: «ما میخواهیم همه امور را از طریق پرداخت نقدی انجام دهیم در حالی که جهان به سمت بانکداری الکترونیک حرکت کرده است. تجارت نقدی محدودیتهای زیادی دارد. تا پول نقد در جیبتان نداشته باشید نمیتواند اجناس مورد نیاز را خریداری کنید. اما اگر بخواهید با کمک نظام بانکی اعتباری خرید کنید، پول نقد نیازی ندارید و میتوانید از طریق خطوط اعتباری کار خود را انجام دهید. بنابراین طیف اقدامی که از طریق اعتبار خود (نه از طریق پول نقد) انجام میدهید بسیار گستردهتر خواهد بود. تحولاتی که در زمینه تجارت طی سالهای اخیر رخ داده، بسیار گسترده است.
سالها پیش، تاجر، از طریق پول نقد خرید میکرد، از دوره ناصرالدین شاه به بعد کم کم مبادلات تغییر حالت داد تا رسیدیم به این روشهای فعلی. نتیجه این شده که اکنون ما فقط با پول نقد تجارت میکنیم اما جهان تحولاتی گسترده را تجربه کرده است. حتی افغانستانیها و عراقیها با کمک اعتبار خود خرید میکنند. همین شده که ما بازار هدف نداریم و سطح تجارتمان نیز بسیار محدود شده است. تاکید میکنم آمارهای مرکز پژوهشها درست است چون تنوع بازار نداریم و سهم ما در بازار تجارت جهانی نیز به شدت کاهش پیدا کرده است.»
دولت باید به بخش خصوصی فضا و فرصت دهد
این عضو اتاق بازرگانی در ادامه گفت: «ما باید طی سالهای گذشته تدابیری برای حل این وضعیت میاندیشیدیم. مثلاً شرکتهایی تجاری در کشورهای مختلف احداث میکردیم تا بتوانند کالاها را به کشورهای هدف بفروشند و بعد بتوانند به شکل اعتباری با تجار داخلی مبادله کنند. ما هیچ یک از این اقدامات را انجام ندادیم فقط گفتیم تحریم شدهایم و زانوی غم بغل کردیم. ما هیچ تدبیری برای این که بخواهیم تجارتمان را از تحریم نجات دهیم استفاده نکردیم و فقط آنانی که کاسبان تحریم بودند و اجناس را به سود خود ارزان میخریدند از این وضعیت سود بردند. دولتها هیچ حمایتی از بخش خصوصی نکردند.»
وی افزود: «برخی کالاها از جمله گندم، روغن، شکر و امثالهم وجود دارند که تحریم نیستند. اما ما به دلیل مسئله FATF و نداشتن سیستم بانکی نمیتوانیم این کالاها را مستقیماً از مبداء بخریم. اگر ما برای مثال شرکتی را در دوبی داشتیم که از آنجا برای ما شکر بخرد و از آنجا به ما بفروشد و از این مبدأ تبادل کنیم، میتوانستیم با ضرر کمتری تبادل کنیم. راه حلهای ساده و غیر پیچیده متعددی وجود دارد که استفاده از این راه حلها بسیار ساده است.
اصلاً نیازی نیست دولتها مستقیم ورود کنند. فقط کافیست دولتها حمایت غیرمستقیم کنند. مطمئن باشید هرچه دولت دخالت نکند و اجازه دهد بخش خصوصی مسیر درست را پیدا و تقویت کند، بسیاری از این مشکلات حل خواهد شد.»
تحلیل خبر
چرا عراق و افغانستان در تجارت از ما جلوترند؟
دکتر محمدمهدی جعفری زاده
همه کسانی که با تجارت داخلی و به ویژه تجارت خارجی سرو کار دارند، چه آنها که به صورت علمی و چه آنهایی که به صورت تجربی، تجارت پیشهاند، میدانند که «تجارت» نیاز به بستر مناسب و زمینه بیدغدغه دارد. هر داد و ستد و کسب و کاری، چه ساده و چه پیچیده، نیاز به روابط انسانی جذاب و مشتریپسند دارد.
آرامشی که باید بر بازار مبادلات داخلی و خارجی حاکم باشد، دل تاجر را گرم میکند که سرمایهاش در فضایی امن و ایمن در گردش است و میتواند پیشبینی لازم سوددهی آن را با کمترین درصد خطا کند.
تجارت در دنیای علم از مجموعهای علوم همچون اقتصاد، مدیریت، حسابداری، بازاریابی و حقوق تشکیل شده که نشان میدهد، چه بخش دولتی و چه بخش خصوصی، باید با تسلط کامل بر این مجموعه علوم به آن ورود پیدا کنند.
دیگر زمان گترهای عمل کردن و بدون متُد علمی وارد تجارت شدن، به ویژه در عرصه تجارت جهانی، گذشته است.
از نظر علم مدیریت باید دولت و بخش خصوصی، دروندادها، فراگردها، بروندادها و بازخوردهای نظام تجاری در مرحله خرد و کلان آن، قدم به قدم، تحلیل و آنالیز کنند و همه موانع سیاسی - فرهنگی - اجتماعی - اقتصادی و حقوقی سر راه آن را بردارند تا بتوانند با همه فعالین تجاری اعم از دولتها و ملتها ارتباط زنده، پویا و خلاق داشته باشند.
متاسفانه هنوز در بسیاری موارد، همان شیوه سنتی قرون گذشته در تجارت اعمال میشود. معلوم است که چنین روش و دیدگاهی، با هرزروی و اتلاف سرمایه، انرژی و فرصت مواجه خواهد شد.
همچنین بازار جهانی و تاجران بینالمللی به شدت از زمینههای تنش و بحران در بازار هدف، فرار میکنند و کشورهایی که در معرض تهدید هستند، مقصد مناسبی جهت سرمایهگذاری و داد و ستد نمیدانند.
اگر عضو اتاق بازرگانی میگوید سهم اقتصاد ما از اقتصاد جهانی در سال 1402 عددی کمتر از 3 دهم درصد بوده و این عدد به معنای واقعی کلمه فاجعه است و میگوید عراق و افغانستان هم در تجارت از ما جلوترند! هشدار تلخی است که نباید به راحتی از کنار آن گذشت.