از نظر اقتصادی، چین بزرگترین شریک تجاری شورای همکاری خلیجفارس است و در سال ۲۰۲۴ حجم مبادلات آن با کشورهای GCC به ۲۹۹ میلیارد دلار رسید؛ این حضور اقتصادی گسترده به چین نفوذ سیاسی قابل توجهی داده و اعتماد کشورهای خلیج فارس را جلب کرده است، بدون آنکه از روشهای تقابلی یا فشار سیاسی استفاده کند.
جهان دیپلماسی نوشت: وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، از ۱۲ دسامبر سفر پنجروزهای به خاورمیانه داشت و به امارات، عربستان سعودی و اردن سفر کرد. اگرچه هدف رسمی این سفر گسترش روابط تجاری و انرژی عنوان شد، اما در عمل بخشی از تلاش چین برای تقویت نفوذ سیاسی و دیپلماتیک خود در منطقه، بهویژه در فضای پس از جنگ غزه، بود. چین که پیشتر با میانجیگری خود باعث نزدیکی عربستان و ایران شده بود، اکنون به دنبال ایفای نقشی فعالتر در تحولات سیاسی منطقه، از جمله مسئله فلسطین و آینده غزه است.
طبق گزارش المانیتور، در ابوظبی، وانگ با شیخ عبدالله بن زاید دیدار کرد و بر هماهنگی چین و امارات در نهادهای چندجانبه مانند بریکس، سازمان همکاری شانگهای و سازمان ملل تأکید داشت. دو طرف درباره گسترش همکاریهای دوجانبه در حوزه سرمایهگذاری، نفت و گاز و همچنین وضعیت کلی خاورمیانه گفتوگو کردند. وانگ از نقش امارات در حمایت از برگزاری اجلاسهای چین–اعراب و چین–شورای همکاری خلیج فارس در سال ۲۰۲۶ استقبال کرد و خواستار پیشرفت در توافق تجارت آزاد چین–GCC شد که مذاکرات آن نزدیک به ۲۰ سال ادامه دارد.
در ریاض، وانگ با محمد بن سلمان دیدار کرد و چین را قابلاعتمادترین شریک عربستان در مسیر تنوعبخشی اقتصادی و توسعه بلندمدت معرفی نمود. او تأکید کرد که ثبات منطقه برای موفقیت برنامههای توسعه عربستان ضروری است و چین آماده ایفای نقش سازنده در این زمینه است. با توجه به حجم تجارت ۱۰۷ میلیارد دلاری، چین بزرگترین شریک تجاری عربستان بهشمار میرود.
استقبال از تداوم بهبود روابط عربستان و ایران
وانگ همچنین در دیدار با فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان، از تداوم بهبود روابط عربستان و ایران استقبال کرد و حمایت چین از دستیابی به راهحلی «عادلانه و جامع» برای مسئله فلسطین را اعلام نمود. او بر پایبندی به راهحل دوکشوری، قطعنامههای سازمان ملل و ابتکار صلح عربی تأکید کرد. در همین سفر، وانگ در نشستهای مربوط به همکاریهای فرهنگی، گردشگری و همچنین مذاکرات تجارت آزاد چین–GCC شرکت داشت و خواستار تسریع در نهایی شدن این توافق شد.در اَمان، گفتوگوهای وانگ با ملک عبدالله دوم و ایمن الصفدی عمدتاً بر بحران غزه متمرکز بود. وانگ تأکید کرد چین همواره از کشورهای کوچک و متوسط حمایت میکند و شریکی راهبردی و قابلاعتماد برای اردن باقی خواهد ماند. او وضعیت کنونی منطقه را «پیچیده و خطرناک» توصیف کرد و مسئولیت کاهش تنش یا تشدید درگیری را متوجه همه طرفها دانست. چین نقش اردن را بهعنوان عامل ثبات منطقه و بازیگری فعال در مسئله فلسطین مهم ارزیابی کرد و مقامات اردنی نیز از رویکرد عادلانه و متوازن چین استقبال کردند.
تحلیلگران معتقدند انتخاب امارات، عربستان و اردن کاملاً حسابشده بوده است: عربستان شریک اصلی انرژی چین، امارات مرکز مالی و لجستیکی ابتکار کمربند و راه، و اردن کشوری با دیپلماسی متوازن و نفوذ سیاسی در بحرانهای منطقهای است. این سفر نشاندهنده تلاش چین برای تثبیت نقش خود بهعنوان بازیگری ثباتبخش در آینده سیاسی خاورمیانه و بهویژه تحولات پس از جنگ غزه است.
از نظر اقتصادی، چین بزرگترین شریک تجاری شورای همکاری خلیجفارس است و در سال ۲۰۲۴ حجم مبادلات آن با کشورهای GCC به ۲۹۹ میلیارد دلار رسید؛ این حضور اقتصادی گسترده به چین نفوذ سیاسی قابل توجهی داده و اعتماد کشورهای خلیج فارس را جلب کرده است، بدون آنکه از روشهای تقابلی یا فشار سیاسی استفاده کند.
در مجموع، چین با تکیه بر دیپلماسی میانجیگرانه، بیطرفی سیاسی و همکاری اقتصادی تلاش میکند جایگاه خود را بهعنوان یک بازیگر مؤثر و سازنده در خاورمیانه تقویت کند. اگر این رویکرد به کاهش تنشها و آغاز گفتوگوهای سیاسی در منطقه منجر شود، نفوذ و اعتبار دیپلماتیک پکن فراتر از حوزه اقتصاد گسترش خواهد یافت.
تحلیل خبر
جایگاه ایران در معادلات تجاری چین و خاورمیانه
وحید جعفری زاده
چین به عنوان یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان، در راستای منافع خود، پیوسته در حال گسترش و تعمیق روابط تجاری با کشورهای مختلف جهان است؛ از غرب و شرق آسیا گرفته تا اروپا و آمریکا.
این کشور، در این میان و در منطقه خاورمیانه، با همان فرمول، ارتباطات تجاری خود را با همه کشورها حفظ کرده و گسترش میدهد. میدانیم در حال حاضر چین احتمالاً بزرگترین شریک تجاری ایران محسوب می شود و حتی با امضای قرارداد 25 ساله میان طرفین، برنامه بلندمدت هم بر مبنای گسترش و ارتقای تجارت میان دو کشور تنظیم میکند. از طرفی، در شرایط تحریمی، چین اصلیترین خریدار نفت ایران است و طبق آمار غیررسمی حدود 90 درصد نفت ایران، به چین صادر می شود. با همه این اوصاف و حتی با در نظر گرفتن سرمایهگذاریهای چینیها در کشور، طبق آمارهای منتشر شده در منابع داخلی و خارجی، حجم سالانه معاملات ایران و چین ظرف سه سال اخیر، از عدد 15 میلیارد دلار تجاوز نکرده و در سال 2025 حتی روندی کاهشی به خود گرفته و حدود یک سوم کمتر شده است؛ این در حالی است که طبق این گزارش خبری، حجم مبادلات تجاری چین با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (GCC) فقط در سال 2024، نزدیک به 300 میلیارد دلار بوده است و با توجه به تحرکات دیپلماتیک و تجاری چینیها و وجود شرایط غیرتحریمی در کشورهای همسایه ایران، پیشبینیها حکایت از روند افزایشی این مبادلات تجاری در سالهای آتی دارد.
این آمار پیامهایی دارد که قابل تحلیل و تعمق هستند. واضح است که وقتی حجم مبادلات تجاری و سرمایهگذاریها در کشورهای حاشیه خلیج فارس حدود 20 تا 30 برابر ایران است، بنابراین نگاه چین در حوزه تجارت به ایران در قیاس با این کشورها، یک رابطه تجاری خرد است و نه یک شراکت تجاری کلان؛ بنابراین در صورت بروز تعارض منافع میان کشورهای حاشیه خلیج فارس و ایران برای چین، احتمالاً انتخاب و ترجیح چینیها، ایران نخواهد بود! از طرفی، گردش مالی این تجارتها در کشورهای همسایه به دلیل نبود تحریم، به صورت گردش نقدی و پولی است، حال آنکه ایران به دلیل تحریم بودن، غالباً معاملات غیرنقدی و تهاتری انجام میدهد که معنی این اتفاق، آن است که همین میزان تجارت نیز، تأثیر شگرفی بر ارتقای منابع و ذخایر ارزی کشور نخواهد داشت. همچنین به دلیل حضور بدون محدودیت اقتصادهای دیگر دنیا در کشورهای خلیج فارس و ایجاد یک بازار رقابتی جذاب، عملاً کالاها و خدمات مبادله شده در تجارت چین و این کشورها از نظر کیفی در قیاس با ایران هم به مراتب شرایط بهتری دارد.
همه این موارد حکایت از آن دارد که کیفیت و کمیت مبادلات تجاری کشورمان، حتی با کشوری مانند چین نیز اگر با شرایط فعلی ادامه پیدا کند، کم کم رو به نزول و افول خواهد رفت.