قرار شده است وزارت رفاه تا پایان امسال، سبد کالا را به خانوادههای نیازمند اختصاص دهد، اما واقعیت این است تخصیص سبد کالا نمیتواند پاسخگوی نیازهای مردم محروم جامعه باشد و فقط در بهترین حالت میتواند بهعنوان یک تسکیندهنده موقت، بخش کوچکی از نیازهای یک ماه یک خانواده محروم را برطرف کند و نه نیازهای 12 ماه سال آن خانواده را.
اگر مسئولان برای مقابله با فقر، عزم راسخ دارند، باید فکر اساسی و اقدامات بنیادی انجام دهند تا مشکل فقر به شکل ریشهای حل شود. توزیع سبد کالا باارزش ریالی پایین در شأن طبقات فقیر جامعه و در شأن جامعه ایرانی اسلامی نیست. اعتقاد دارم این کار بیشتر از اینکه بتواند نیازهای خانوادههای محروم را حل کند، بیشتر شبیه یک نمایش است. شاید بتوان اینگونه سبدهای کالا را بهعنوان یک هدیه از سوی دولت به خانوادههای نیازمند بهحساب آورد، اما قطعاً این سبد کالا نمیتواند به کاهش فقر منجر شود؛ زیرا برای مقابله با فقر باید کار زیربنایی و علمی انجام شود. برای مقابله اساسی با فقر باید توسعه اقتصادی در کشور انجام شود و روی ایجاد اشتغال کار کنیم. نباید از خاطر برد که الان حدود دو و نیم میلیون زن سرپرست خانوار در کشور داریم که باید آنها را توانمند کنیم تا بتوانند نیازهای اساسی خود را برطرف کنند. قطعاً توانمندسازی این زنان، کمک به اشتغال افراد بیکار و به حرکت درآوردن چرخه اقتصاد مملکت میتواند خودبهخود به کاهش فقر در جامعه منجر شود. هماکنون در شرایطی قرارگرفتهایم که علاوه بر وجود میلیونها فرد بیکار، عدهای از شاغلان نیز به جمع بیکاران اضافه شدهاند؛ بنابراین در این شرایط اگر میخواهیم واقعاً با فقر مقابله کنیم، باید در وهله اول به ایجاد اشتغال برای شهروندان بیکار اقدام کنیم و در وهله دوم تلاش کنیم شغل افراد شاغل حفظ شود. درصورتیکه فرصتهای برابر شغلی در جامعه ایجاد کنیم و همه افراد بتوانند با توجه به مهارت و توان خود از این فرصتها بهره ببرند، آنگاه هم بازار اشتغال جان میگیرد و هم پدیده فقر فروکش خواهد کرد. واقعیت این است ما باید بهجای هدیه دادن ماهی به افراد نیازمند، ماهیگیری را به آنها یاد بدهیم. اینکه سبد کالا را در اختیار یک خانواده نیازمند قرار دهیم و با خود فکر کنیم که درحال مقابله با فقر هستیم، اتفاقی است که قطعاً به افزایش رفاه طبقات محروم جامعه منجر نخواهد شد.
سمیه محمودی/ عضو کمیسیون اجتماعی مجلس
تحلیل خبر
باگذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی، شایسته نیست که هنوز شماری از هموطنان ما دچار چنان فقری باشند که اهدای یک سبد کالای تحقیرآمیز برای آنان آنچنان مهم باشد که بهناچار از واژه غمبار گرسنگی در این زمینه استفاده کنیم.
مردم کشوری بااینهمه نعمت خداداد، دارای هوشمندی و خلاقیت فوقالعاده، شایسته داشتن بهترین رفاه در زندگی هستند تا قادر باشند از توان بالای ذهنی خود بهره ببرند و حتی به جهانیان بهره برسانند. ما را چه شده است که درعینحال داشتن ویژگیهای منحصربهفرد، هنوز به لحاظ رفاهیات و بدیهیترین و سادهترین شرایط، اندر خم یک کوچهایم.
آیا تاکنون محققان و پژوهشگران در این زمینه بررسیهای دقیق علمی انجام دادهاند و گزارش آن را به اطلاع جامعه و مدیران کشور رساندهاند تا تکلیف بر همگان روشن و آشکار شود؟ آیا علت وجود اینهمه فاصله طبقاتی تبیین و تفسیر شده است؟ و این پرسش که زمان نزدیک شدن به آرمانهای اصلی انقلاب کی خواهد بود؟ آیا رسانههای ما تاکنون بهاندازه ضرورت به موشکافی اوضاعواحوال موجود پرداختهاند و یا در این زمینه قصور و کمکاری داشتهاند؟ و آیاهای بسیار دیگری که همچنان بیپاسخ و بیتشریح و تفسیر باقیمانده است.
زدودن و رفع بحرانهای گریبانگیری که تا سال ۱۳۵۷، روح و روان ما را جریحهدار کرده بود، جزء مطالباتی محسوب میشد که شوربختانه تاکنون در این زمینه موفقیتی نداشتهایم.
امروز زمان آن فرارسیده است که کارنامهها را جلو خود بگذاریم و عملکرد ۴۰ ساله مدیران و مسئولان را ارزیابی کنیم. هرگز نباید به مرض مخوف خودفریبی دچار شویم و واقعیتها را آنگونه که هست، نشان ندهیم، چراکه این کار بزرگترین خیانت به آرمانهای انقلاب و شهیدان محسوب میشود و حقالناسی است که در پیشگاه پروردگار بزرگ پاسخی برای آن نخواهیم داشت.