فلات مرکزی ایران بهطور عام و استان کویری یزد بهصورت خاص برای بقا و ادامه حیات و حفظ سرمایههای خود نیاز ضروری به انتقال آب آن هم از نوع پایدار دارد و یزدیها در همین راستا با تأسیس یک شرکت تعاونی سعی دارند با جلب اعتماد مردم، آب را از دریای عمان به مرکز ایران انتقال دهند.
به گزارش ایسنا، کاهش نزولات جوی و افزایش حجم تخلیه آبهای زیرزمینی در سالهای اخیر بهاندازهای جدی شده است که بحران آب یا همان بیآبی، روزبهروز مشهودتر و ملموستر میشود.
رضا اردکانیان، وزیر نیرو بهتازگی در یادداشتی با تأکید بر اینکه باید توهم فراوانی آب را کنار بگذاریم، افزوده است: بخش وسیعی از کشور ایران در اقلیم خشک و نیمهخشک قرارگرفته و همین امر موجب شده که توسعه به حل «مسئله آب» وابسته باشد.
آری، امروزه یکی از مؤلفههای لازم توسعه جوامع، وجود آب است و فلات مرکزی ایران بهطور عام و استان کویری یزد بهصورت خاص برای بقا و ادامه حیات و حفظ سرمایههای خود اعم از اقتصادی، اجتماعی و انسانی نیاز ضروری به انتقال آب آن هم از نوع پایدار دارد.
اینکه در سالیان گذشته برای انتقال آب از سرچشمههای کوهرنگ چه اقداماتی انجام شده یا در حال انجام است، در جای خود حائز اهمیت است اما اتفاقات سالیان گذشته نشان داده که این آب، پایدار نیست. کارشناسان معتقدند انتقال آب از دریای عمان با توجه به شرایط زیستمحیطی و کیفیت آب آن منطقه در حال حاضر میتواند بهترین انتخاب باشد، این امر در ردههای بالای تصمیمگیری نظام نیز گویا مصوب شده است بهطوریکه محمود زمانی قمی استاندار یزد در نشست شب یزد با موضوع آب عنوان میکند: مطالعات خط دوم انتقال آب و همچنین انتقال آب از دریای عمان نیز در حال پیگیری و زمینهسازی است و سازمان برنامهوبودجه کشور اجازه مطالعات روی این طرحها را داده است.
تحلیل خبر
موضوع آب و کمآبی در سطح استان فارس همچنان در محافل و مجالس رسمی و غیررسمی، چه از زبان مسئولان و چه در گفتوگوهای مردمی، مطرح است و ما نیز در تحلیل خبرهای پیشین بارها به این مهم پرداختهایم. لیکن بیش از آنکه در این زمینه چارهاندیشی و اقدامی صورت گیرد، شاهد مرثیهسرایی و القای یأس و ناامیدی و وحشت و ترس هستیم. گویی باید فرشتهای از آسمان بیاید و یا معجزهای رخ دهد تا بتوانیم از چنگال این دیو هولناک رهایی یابیم. اما جای هم تعجب و هم تأسف است که باوجود راهکارهای علمی و عملی، هنوز از سوی متولیان امر طرح و برنامهای ارائه نشده است و همه میخواهند دوران مسئولیت خود را با وقتگذرانی سپری کنند و چارهجویی و اقدامات لازم در این مورد را به مسئولان آینده بسپارند.
شگفتی در اینجاست که مسئول متولی برخورد با کشتهای پر آببر تنها به گلایه! در این زمینه اکتفا میکند و انگار خود مردم مکلفند تا در مقابل افراد خودخواه و سودجو بایستند و از هدرروی این ثروت بینظیر عمومی جلوگیری کنند اما این آقایان فقط از امتیازهای مدیریتی استفاده کنند!
در استان خشک و کویری یزد که این خبر مربوط به آن است، از آب برای ایجاد باغهای پایدار و پرارزش بهره گرفتهاند و با صرفهجوییهایی که بهوسیله سیستمهای ویژه آبیاری و فرهنگسازی و جلب مشارکتهای مردمی صورت گرفته، درختان ارزشمندی را پرورش دادهاند که هم به لحاظ اقتصادی و پایداری محصولات آنها و هم ازنظر زیستمحیطی، به این منطقه که همواره به خشکی و بیآبی شهره بوده است، چهرهای سبز و خرم و دلنواز دادهاند.
البته بر این واقعیت واقفیم که فارس برخلاف یزد همیشه از تنشها و اختلافات «حیدری و نعمتی» سیاسی، سیاستبازی و سیاستزدگی آسیبهای جدی خورده و میخورد، اما این امر همهی دلیل کمکاری و بیکاری مسئولان مرتبط با موضوع آب نمیشود و نبود سیستمهای قوی و کارآمد نظارتی و پاسخگو نبودن به رسانههای آزاد و غیروابسته نیز مزید بر این علت بوده و هست.